جدول جو
جدول جو

معنی ههارمونیه - جستجوی لغت در جدول جو

ههارمونیه
نام زن موهومی در افسانه های یونان و گویا همسر هرمس بود و در زمرۀ ارباب انواع کبیر به شمار میرفت، کنایه ازتوازن عالم نیز بوده است. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هارمونی
تصویر هارمونی
هماهنگی اجزای مختلف مجموعه، در موسیقی هماهنگی و تناسب چندین صدا به صورتی که برای شنونده گوش نواز باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هارمونیک
تصویر هارمونیک
همساز، هماهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(رُ)
ده کوچکی است از دهستان گوغر بخش بافت شهرستان سیرجان، واقع در 34 هزارگزی شمال باختری بافت، سر راه مالرو گوغر به چهارطاق. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر و دارای 25 تن سکنه می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مُ یُ)
هارمنیم. گونه ای ابزار بادی موسیقی است که دارای صفحۀ کلید است به عبارت دیگر آلت موسیقی بدون لوله ای است که نی آزاد یا لوله های صوتی آزادی در آن تعبیه شده است.
هارمونیم و دستگاههای تکمیل شدۀ بعدی آن که در امریکا مرسوم است، به نام آلات بادی آزاد خوانده می شود. و نت های موسیقی بوسیلۀ زبانه ها یا (براس) که لغت فنی آن ویبراتر است (مرتعش کننده) تولید میشود. ویبراتر بر روی قالب مستطیل شکلی سوار شده است که به آسانی میتواند در وسط آن عقب و جلو برود. و لوله های هوا مانند ارگ های کلیسا بوسیلۀ یک سوراخ پوشیده شده و در هر ارتعاشی از یک سو ضربه ایجاد میگردد. ویبراتر توسط حرکت هوا با دمیدن های متوالی منظم میشود و بدین وسیله شدت آواز تعیین میگردد. تفاوت هارمونیم باارگ امریکایی این است که در اولی وسیلۀ هوا جریان را بسوی بالا میبرد، در حالی که در نوع اخیر جریان بطرف پایین سرازیر میشود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
آرمونی. درلغت بمعنای سازش و تناسب است و در اصطلاح موسیقی در فارسی هماهنگی را به جای آن به کار می برند و عبارت ازصداهای مختلفی است که در یک آن همگی به گوش رسد و با هم تناسب و ارتباط داشته باشد. دانش هارمونی ساختۀ فکر بشر نیست و اصل آن از طبیعت گرفته شده است. زیرا در طبیعت بعضی از آواها با هم متناسب و هماهنگ اندو برخی دیگر هیچ تناسبی با هم ندارند. پس بشر در آغاز این دانش را از طبیعت گرفته و درصدد تکمیل و تدوین آن برآمده، تا علمی جداگانه شده است. نخستین کنجکاوی انسان برای پیدا کردن ’هماهنگی’ آواها در قرون وسطی شروع شد و رفته رفته ترقی کرد تا در قرن هفدهم میلادی تدوین شد و موسیقیدان های بزرگ اروپایی قطعات موسیقی خود را بوسیلۀ تکمیل این فن پسندیده تر از ترکیبات سابق کردند. متأسفانه تا چند سال پیش، از این قسمت اثری در کشور ما دیده نمی شد و تنها نمایندۀ آن موسیقی نظامی بود. ولی هنوزهم مردم با آن آشنایی ندارند و گوشها طوری تربیت نشده است که بتواند چند آوا را با هم در آن واحد درک کند و لذت ببرد. تنها کسانی که موسیقی فرنگی زیاد شنیده اند بتدریج با ارکستر هماهنگ مأنوس شده اند. عنصر اصلی این دانش سازشها است و آنها چند نت مختلف اند که در یک آن با هم شنیده میشوند سازشها ممکن است از دویا سه یا چهار یا پنج صدای مختلف تشکیل شود و در این صورت به سازشهای دوصدایی و سه صدایی و پنج صدایی موسوم می شود هر یک از سازشها دارای چند نوت است که بایدبا هم نواخته شود. بهترین سازهایی که با آنها سازش خوب اجرا میشود پیانو و ارگ است. اگر هر یک از سازشهای فوق را با پیانو بزنیم و به صدایی که از آن برمیخیزد زمانی گوش کنیم بدین خواهیم رسید که این صداها چه رابطه ای دارند. و از اینکه انسان میتواند در یک آن چند صدا را با گوش خود بشنود لذت خاصی احساس می کنیم. سازشهای مختلف چون به دنبال یکدیگر شنیده شود بایدبا قاعده های مخصوصی تنظیم یافته باشد. پس هارمونی (هماهنگی) دانش ترکیب سازشها و قواعد ارتباط و اتصال آنهاست. (نظری به موسیقی روح اﷲ خالقی بخش 1 ص 149). این کلمه را در فارسی به صورت هارمنی هم می نویسند
لغت نامه دهخدا
(مُ)
در افسانه های یونان نام دختر آره و آفرودیت است. وی با کادموس ازدواج کرد و از وی دارای یک پسر به نام پولیدر و چهار دختر به نامهای اتونوئه، اینو، سمله و آگاو شد. هارمونی فن موسیقی را به یونان وارد کرده است
لغت نامه دهخدا
(یَ)
شهرکی است نزدیک مرعش، در ثغور شامی بر گوشۀ کوه لکام این شهر را هارون الرشید در سال 183 هجری قمری بنا کرده و دارای دو سور و دروازه های آهنین بوده است. رومیان این شهر را خراب کردند وبعدها سیف الدوله غلام خود غرقویه را به آنجا فرستاد و آن را دوباره تعمیر کرد و آبادان ساخت. (از معجم البلدان). در حدود العالم هارونی ضبط شده است. رجوع به هارونی شود. در شام بر گوشۀ کوه لکام، هارون الرشید کرد. و شهری کوچک است. (مجمل التواریخ و القصص)
لغت نامه دهخدا
(نی یَ)
نام سوری است که بر گرد شهر مرعش بنا شده بود. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(نی یَ)
نام طایفه ای از طوائف کرد. (از تاریخ کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او تألیف رشیدیاسمی ص 113)
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
دهی است از دهستان صوفیان بخش شبستر شهرستان تبریز، واقع در 23 هزارگزی شمال خاوری شبستر و سه هزارگزی شوسۀ جلفا به تبریز. ناحیه ای است واقع در جلگه، معتدل و دارای 331 تن سکنۀ شیعۀ ترک زبان است. آب آن از چشمه و محصولات آنجا غلات، حبوبات، بادام و زردآلو است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هارمونیک
تصویر هارمونیک
هم آهنگ انگلیسی هماهنگ همساز
فرهنگ لغت هوشیار
برازش هماهنگی صداهای مختلفی که همگی در یک آن بگوش رسد و با هم تناسب و ارتباط داشته باشد هماهنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هارمونیک
تصویر هارمونیک
((مُ))
دارای هماهنگی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هارمونی
تصویر هارمونی
((مُ))
سازگاری اجزا با یکدیگر، هماهنگی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین