- هه
- صدای نفس آواز نفس. یا هه کردن، نفس کوتاه و شدید بر آوردن تابوی دهان معلوم گردد: الاستنکاه هه کردن خواستن
معنی هه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اینجا اینجا
مجموعه
اثنی عشر
روزگار، زمان
نادانی سادگی کانایی نابخردی، سست اندیشی
بدون شبهه بی شک بلاشک بی گمان
حضوراً، روبرو
پاچال
راه منحرف از جاده راه کج، بیابانی که راه بجایی نداشته باشد
هر جا که آب در آن گذرد
موج کوهه آبخیز
راه آب مجرای آب آب راه، گذرگاه سیل، سیلاب
ایزدان پرستی دین آلهه پرست پرستش خدایان متعدد
ایزدان پرست آنکه چندین خدا را پرستد پرسنده ارباب انواع
جمع اله، پرستیدگان ایزدان، جمع اله خدایان ارباب معبودان. این کلمه را با الهه نباید اشتباه کرد
گیاهی از جنس بابونه و از تیره مرکبان که گرد گلهای خشک شده آن کشنده حشرات است عاقر قرحا عقار کوهان فورسیون کج طرخون تاغندست کلیکان طرخون رومی برطرن برطلن
هندی تاغندست از گیاهان
شیهه اسب
به زبان زبانی شها ها شفاهی. یا رقم بالمشافهه. دستور شفلهی شاه (و جمعی که ملازم دیوان میشوند اگر رقم بالمشافهه صادر نشده باشد وریش سفیدان هر طبقه عرض نموده باشند مادام که تعایقه وزیر اعظم نرسد رقم خدمت و ملازمت داده نمیشود)
میدان
قریه، روستا و قصبه
تاغندست
ایزدان، پرستیدگان
ایزدان پرست
پوشیدگی، گمان
رودررویی، رویایی
آنگستروم