جدول جو
جدول جو

معنی هنگفت - جستجوی لغت در جدول جو

هنگفت
ستبر، گنده، زیاد، بسیار
تصویری از هنگفت
تصویر هنگفت
فرهنگ فارسی عمید
هنگفت
(هََ گُ)
گنده و سطبر و ضخیم. (برهان) :
بهترین جامه ای بود هنگفت
مر مرا اوستاد چونین گفت.
سنائی.
فرستادم به خدمت رقعۀ وی
به دست پهلوی هنگفت و لمتر.
ابن یمین.
، کنایه از بسیار هم هست و صاحب مؤیدالفضلا بجای نون تا آورده است که هتگفت باشد. (برهان)
لغت نامه دهخدا
هنگفت
گنده و سطبر و ضخیم
تصویری از هنگفت
تصویر هنگفت
فرهنگ لغت هوشیار
هنگفت
((هَ گُ))
ستبر، کلفت، بسیار، فراوان
تصویری از هنگفت
تصویر هنگفت
فرهنگ فارسی معین
هنگفت
بسیار، درشت، زیاد، سرسام آور، فوق العاده
متضاد: اندک
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََ / هَُ گُ)
هنگفت. (ناظم الاطباء). برهان قاطع در ذیل هنگفت آورده: ’صاحب مؤیدالفضلا به جای نون به تای قرشت آورده است که هتگفت باشد و در جای دیگر نیز به تای قرشت نوشته اند. ’ به احتمال قوی تاء تصحیف نون است و کلمه هتگفت مصحف هنگفت باشد
لغت نامه دهخدا