دهی است از بخش افجۀ شهرستان تهران. دارای 304 تن سکنه، آب آن از رود گلندوک و محصول عمده اش غله، بنشن، میوه وچوب قلمستان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از بخش افجۀ شهرستان تهران. دارای 304 تن سکنه، آب آن از رود گلندوک و محصول عمده اش غله، بنشن، میوه وچوب قلمستان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان بافق شهرستان یزد. دارای 81 تن سکنه، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و برنج و کار دستی زنان آنجا کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان بافق شهرستان یزد. دارای 81 تن سکنه، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و برنج و کار دستی زنان آنجا کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهستانی است از بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت. دارای دوهزار تن سکنه و شامل 51 آبادی. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول عمده دهستان غله، حبوب و لبنیات است. مرکز دهستان قریۀ هنزا است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهستانی است از بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت. دارای دوهزار تن سکنه و شامل 51 آبادی. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول عمده دهستان غله، حبوب و لبنیات است. مرکز دهستان قریۀ هنزا است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
تااین زمان تااین هنگام تاکنون: ... و سه کس را هنوز از حیات رمقی مانده بود. یا هنوز که هنوزاست (بود)، (تعبیر قیدی) تااین زمان که درآن هستیم: هنوز که هنوز بود آهو سر بند و نیمتنه کردی آن زمان خود رالله محض یادگار در صندوق نگه داشته بود
تااین زمان تااین هنگام تاکنون: ... و سه کس را هنوز از حیات رمقی مانده بود. یا هنوز که هنوزاست (بود)، (تعبیر قیدی) تااین زمان که درآن هستیم: هنوز که هنوز بود آهو سر بند و نیمتنه کردی آن زمان خود رالله محض یادگار در صندوق نگه داشته بود