- هنرمند (پسرانه)
- هنرمند (نگارش کردی: هونهرمهند)
معنی هنرمند - جستجوی لغت در جدول جو
- هنرمند
- کسی که آثار هنری به وجود بیاورد، دارای مهارتی ویژه
- هنرمند
- باهنر، دارای هنر
- هنرمند ((~. مَ))
- دارای هنر، صنعتگر، آن که آثار هنری می آفریند
- هنرمند
- Artist
- هنرمند
- artista
- هنرمند
- artista
- هنرمند
- artysta
- هنرمند
- художник
- هنرمند
- художник
- هنرمند
- kunstenaar
- هنرمند
- Künstler
- هنرمند
- artiste
- هنرمند
- artista
- هنرمند
- कलाकार
- هنرمند
- শিল্পী
- هنرمند
- msanii
- هنرمند
- seniman
- هنرمند
- ศิลปิน
- هنرمند
- فنّانٌ
- هنرمند
- فنکار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باهنر بودن و آثار هنری به وجود آوردن
اشتغال به یکی از هنرهای زیبا، خلق آثار هنری، دارای اطلاعات و تجارب در رشته های مختلف فنون و علوم بودن، زیرکی حیله گری
Artistry
kunszt
мастерство
майстерність
kunstzinnigheid