جدول جو
جدول جو

معنی هندگشای - جستجوی لغت در جدول جو

هندگشای
(مامْ)
فاتح هند. که هند را تسخیر کند. این لقب بیشتر به سلطان محمود اطلاق شده است:
نزد محمودشاه هندگشای
قصۀ هندوی ایاز فرست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ گُ)
وتر. عضله. (فرهنگ فارسی معین) ، یک نوع گیاه تلخی است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شِ / شُ مُ دَ / دِ)
آنچه زود بگشاید مانند قفل و امثال آن. (آنندراج). قفلی که بسهولت و آسانی گشاده گردد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(وَ زَ دَ / دِ)
بندگشاینده. حلاّ ل مشکلات:
تاجورجهان چو جم، تخت خدای مملکت
خاتم دیوبند او بندگشای مملکت.
خاقانی.
- بندگشای جمله مقصود، کنایه از باری تعالی است که برآورندۀ همه مقصودها است:
ای بندگشای جمله مقصود
دارای وجود و داور جود.
نظامی.
لغت نامه دهخدا
تصویری از هندوشاه
تصویر هندوشاه
پادشاه هندوستان
فرهنگ لغت هوشیار