دارای هنر بودن. چیره دستی. شگفتی در کار یا اشتغال به کارهای هنری چون نقاشی، پیکرسازی، شاعری، خوانندگی، نوازندگی و مانند آن و مهارت در آن هنرها: هنرمندی ز تو نادر نباشد چو ملک شاه باشد اوستادت. مسعودسعد. ، دلیری. زورمندی: هنرمندی و رای و پرهیز و دین زبان چرب و جویندۀ آفرین. فردوسی. همان با هنرمندی و رای او نبینیم کس نیز همتای او. فردوسی. رجوع به هنرمند شود
دارای هنر بودن. چیره دستی. شگفتی در کار یا اشتغال به کارهای هنری چون نقاشی، پیکرسازی، شاعری، خوانندگی، نوازندگی و مانند آن و مهارت در آن هنرها: هنرمندی ز تو نادر نباشد چو ملک شاه باشد اوستادت. مسعودسعد. ، دلیری. زورمندی: هنرمندی و رای و پرهیز و دین زبان چرب و جویندۀ آفرین. فردوسی. همان با هنرمندی و رای او نبینیم کس نیز همتای او. فردوسی. رجوع به هنرمند شود
دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه. دارای 250 تن سکنه. آب آن از چشمه سار. محصول آنجاغلات، نخود، بزرک. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه. دارای 250 تن سکنه. آب آن از چشمه سار. محصول آنجاغلات، نخود، بزرک. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)