جدول جو
جدول جو

معنی هندکندی - جستجوی لغت در جدول جو

هندکندی
(هََ دِ)
دهی است از بخش سیردان شهرستان زنجان. دارای 373 تن سکنه، آب آن از رود تشویر و محصول عمده اش غله و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
باهنر بودن و آثار هنری به وجود آوردن
فرهنگ فارسی عمید
(هَِ مَ)
رود سجستان، و گویند هزار نهر در آن ریزد و آب آن نیفزاید و هزار نهر از وی جدا شود و نکاهد. (منتهی الارب) (معجم البلدان). رجوع به هیرمند شود
لغت نامه دهخدا
(هَُ نَ مَ)
دارای هنر بودن. چیره دستی. شگفتی در کار یا اشتغال به کارهای هنری چون نقاشی، پیکرسازی، شاعری، خوانندگی، نوازندگی و مانند آن و مهارت در آن هنرها:
هنرمندی ز تو نادر نباشد
چو ملک شاه باشد اوستادت.
مسعودسعد.
، دلیری. زورمندی:
هنرمندی و رای و پرهیز و دین
زبان چرب و جویندۀ آفرین.
فردوسی.
همان با هنرمندی و رای او
نبینیم کس نیز همتای او.
فردوسی.
رجوع به هنرمند شود
لغت نامه دهخدا
(کُ کَ)
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه. کوهستانی و معتدل است و 145 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَیْ یِ کَ)
دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه. دارای 250 تن سکنه. آب آن از چشمه سار. محصول آنجاغلات، نخود، بزرک. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(هَِ دِ کی ی)
منسوب به هند. ج، هنادکه. (منتهی الارب). لفظ فارسی است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
اشتغال به یکی از هنرهای زیبا، خلق آثار هنری، دارای اطلاعات و تجارب در رشته های مختلف فنون و علوم بودن، زیرکی حیله گری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
فنّان
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
Artistry
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
мастерство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
אומנותיות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
arte
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
فنکارانہ مہارت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
ศิลปะ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
艺术性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
芸術性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
майстерність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
ustadi wa sanaa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
예술성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
kunszt
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
শিল্পকলার দক্ষতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
कला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
Kunstfertigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
kunstzinnigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هنرمندی
تصویر هنرمندی
sanatkarlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی