جدول جو
جدول جو

معنی هندس - جستجوی لغت در جدول جو

هندس(هَِ دِ)
شیر دلیر، مرد آزموده کار نیک نگرنده در امور. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهندس
تصویر مهندس
کسی که در پاره ای از علوم و فنون مانند راه سازی، معماری، کشاورزی یا ساختن کارخانه ها و ماشین ها تحصیلات عالی کرده و متخصص شده باشد، اندازه گیرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
مربوط به هندسه، معمار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هندسه
تصویر هندسه
علمی که دربارۀ اشکال و ابعاد و اندازه گیری بحث می کند
فرهنگ فارسی عمید
(هَِ دِ)
منسوب به هندسه. مربوط به علم هندسه:
فکند از هیأت نه حرف افلاک
رقوم هندسی بر تختۀ خاک.
نظامی.
از طبیعی و هندسی و نجوم
همه در دست او چو مهرۀ موم.
نظامی.
، دارای شکل هندسی. بروفق علم هندسه. بر اساس علمی:
برانوش را گفت گر هندسی
پلی سازی آن جایگه چون رسی.
فردوسی.
یکی از ریاضی برافراخت یال
یکی هندسی برگشاد از خیال.
نظامی.
، دانندۀ علم هندسه. عالم هندسه:
هست طبیب بزرگ و هست منجم
فلسفی و هندسی و صاحب سؤدد.
منوچهری.
- تیر هندسی، عطارد، بدان جهت که دبیر فلک است:
ز اوصاف تو تیر هندسی را
یار طرف اللسان ببینم.
خاقانی.
ز اشکال تیغ او قلم تیر هندسی
بر سطح ماه خطّ معما برافکند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(هََ دَ / هَِ دِسَ / سِ)
و در عربی به فتح اول به معنی اندازه و شکل باشد. (برهان). از اصول علوم ریاضی است و علمی است که در آن از احوال مقدارها و اندازه ها بحث شود. (از کشاف اصطلاحات الفنون). دانستن اندازه ها است و چندی یک از دیگر و خاصیت صورتها و شکلها که اندر جسم موجود است. (التفهیم ابوریحان بیرونی ص 3). هندسه آن رشته از ریاضیات است که مطالعه در فضا و اشکال و اجسام قابل تصور در این فضا می نماید:
ستاره شمر نیست از ما کسی
که از هندسه بهره دارد بسی.
فردوسی.
در چنین ادوات خصوصاً در هندسه آیتی بود. (تاریخ بیهقی). و هیچ پادشاه چنین بنا نفرمود و همه به دانش و هندسۀ خویش ساخت. (تاریخ بیهقی).
به علم هندسه سر برکشیده
به سند و هند و اطراف خراسان.
ناصرخسرو.
جمشید ملک هیأت، خورشید فلک هیبت
یک هندسۀ رایش معمار همه عالم.
خاقانی.
گر به زمین افتدی هندسۀ رای تو
قوس قزح سازدی طاق پل رود زم.
خاقانی.
ترکیب ها:
- هندسه باز. هندسۀ تحلیلی. هندسۀ ترسیمی. هندسۀ دیفرانسیل. هندسۀ رقومی. هندسۀ سینماتیک. هندسۀ غیراقلیدسی. هندسۀ فضایی. هندسۀ مسطحه. هندسۀ مقدماتی. رجوع به این مدخل ها شود
لغت نامه دهخدا
از اصول علوم ریاضی است و علمی است که در آن از احوال مقدارها و اندازه ها بحث شود
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته هندچکی هندسی منسوب به هندسه. یا اشکال هندسی. شکلهایی که درعلم هندسه ازآنها بحث شود مانند: مثلث مربع مربع مستطیل لوزی ذوزنقه کثیرالاضلاع دایره: و اما فایده آنک دایره را از میان دیگر اشکال هندسی برگزیدند و موضع بحور گردانید آنست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هندسه
تصویر هندسه
((هِ دِ س))
معرب اندازه. علمی که درباره اشکال، ابعاد و اندازه گیری ها بحث می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهندس
تصویر مهندس
کارشناس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هندسه
تصویر هندسه
دیوان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
دیوانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
هندسيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
Geometric
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
géométrique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
几何的
دیکشنری فارسی به چینی
هندسی، هندسه
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
هندسی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
เรขาคณิต
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
geometris
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
גיאומטרי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
幾何的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
geometrik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
jiometri
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
기하학적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
জ্যামিতিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
ज्यामितीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
geometrisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
geometrisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
геометричний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
геометрический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
geometryczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
geométrico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
geométrico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هندسی
تصویر هندسی
geometrico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی