کسی که با دیگری از یک پستان شیر خورده باشد، کنایه از خواهر، برای مثال غلامانی همه کاری به بزم و رزم شایسته / همه چون شید در مجلس همه چون شیر در میدان ی همه با تیر هم رخت و همه با نیزه همخوابه / همه با شیر همشیره همه با پیل هم دندان (مسعودسعد - ۳۶۴)
کسی که با دیگری از یک پستان شیر خورده باشد، کنایه از خواهر، برای مِثال غلامانی همه کاری به بزم و رزم شایسته / همه چون شید در مجلس همه چون شیر در میدان ی همه با تیر هم رخت و همه با نیزه همخوابه / همه با شیر همشیره همه با پیل هم دندان (مسعودسعد - ۳۶۴)
نام مردی که به قول ابن الندیم بنقل از اسحاق راهب، کتاب خانه اسکندریه را به امر ’بطولوماوس فیلادلفوس’ گرد کرد و پس از جمع آوردن پنجاه و چهار هزار و صد و بیست نسخه گفت: هنوز در دنیا بسی کتاب در فارس و جرجان و موصل و هند و سند و ارمان و روم هست. رجوع به بطولوماوس فیلادلفوس و حاشیۀ آن شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
نام مردی که به قول ابن الندیم بنقل از اسحاق راهب، کتاب خانه اسکندریه را به امر ’بطولوماوس فیلادلفوس’ گرد کرد و پس از جمع آوردن پنجاه و چهار هزار و صد و بیست نسخه گفت: هنوز در دنیا بسی کتاب در فارس و جرجان و موصل و هند و سند و ارمان و روم هست. رجوع به بطولوماوس فیلادلفوس و حاشیۀ آن شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
حمیر. یرنداق که بدان زین بندند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). و آنرا شکر نیز نامند. (اقرب الموارد). و یرنداق تسمه و دوالی باشد. (آنندراج). رجوع به حمیر شود
حمیر. یرنداق که بدان زین بندند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). و آنرا شکر نیز نامند. (اقرب الموارد). و یرنداق تسمه و دوالی باشد. (آنندراج). رجوع به حمیر شود
دهی است از دهستان همائی شهرستان سبزوار. ناحیه ای است کوهستانی معتدل. از قنات مشروب میشود. محصول آن غلات و پنبه. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان همائی شهرستان سبزوار. ناحیه ای است کوهستانی معتدل. از قنات مشروب میشود. محصول آن غلات و پنبه. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. 150 تن سکنه دارد. آب آنجا از کارون و موتور آب و محصول آن غلات و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. 150 تن سکنه دارد. آب آنجا از کارون و موتور آب و محصول آن غلات و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان. واقع در 13هزارگزی شمال خاوری کوزران کنار رود خانه زردآب. سکنۀ آن 120 تن. آب آن از چاه. تابستان اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان. واقع در 13هزارگزی شمال خاوری کوزران کنار رود خانه زردآب. سکنۀ آن 120 تن. آب آن از چاه. تابستان اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
مهیره در فارسی: خدیش کد بانو، خانمان بانو گران کابین زن کد بانو، زن اصل زاده گران کابین: (مهیره ایام که از مهرم بجان می نهاد: رات و خط شیب فی عذاری فصدت)
مهیره در فارسی: خدیش کد بانو، خانمان بانو گران کابین زن کد بانو، زن اصل زاده گران کابین: (مهیره ایام که از مهرم بجان می نهاد: رات و خط شیب فی عذاری فصدت)