- همشاگردی
- همکلاس، همدرس
معنی همشاگردی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دویی چند شاگرد که با هم نزدیک معلم درس خوانند یا زیر نظر یک استاد کار کنند. توضیح بسیاری همشاگرد گویند واین غلط است زیرا هم مشارکت را رساند و دو یا چند تن در (شاگرد شرکت ندارند بلکه در شاگردی - یعنی شاگردی کردن - مشارکت دارند
دو یا چند تن که در یک کلاس درس بخوانند یا زیر دست یک استاد کار بکنند
شاگرد بودن تلمذ تعلم، شاگردانه شاگردانگی
شاگرد بودن و آموختن علم یا هنر یا کار نزد استاد
Discipleship
ученичество
Jüngerschaft
учнівство
uczniostwo
discipulado
discepolato
discipulado
discipulat
discipelschap
शिष्यत्व
kepemuridan
تبعيّةٌ
חניכות
öğrencilik
ศิษย์ธรรม
শিষ্যত্ব
شاگردی