جدول جو
جدول جو

معنی همشاگردی - جستجوی لغت در جدول جو

همشاگردی
همکلاس، همدرس
تصویری از همشاگردی
تصویر همشاگردی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دویی چند شاگرد که با هم نزدیک معلم درس خوانند یا زیر نظر یک استاد کار کنند. توضیح بسیاری همشاگرد گویند واین غلط است زیرا هم مشارکت را رساند و دو یا چند تن در (شاگرد شرکت ندارند بلکه در شاگردی - یعنی شاگردی کردن - مشارکت دارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم شاگردی
تصویر هم شاگردی
((~. گِ))
دو یا چند شاگرد که نزد یک معلم درس می خوانند
فرهنگ فارسی معین
دو یا چند تن که در یک کلاس درس بخوانند یا زیر دست یک استاد کار بکنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاگردی
تصویر شاگردی
شاگرد بودن تلمذ تعلم، شاگردانه شاگردانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاگردی
تصویر شاگردی
شاگرد بودن و آموختن علم یا هنر یا کار نزد استاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاگردی
تصویر شاگردی
Discipleship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ученичество
دیکشنری فارسی به روسی
शिष्यत्व
دیکشنری فارسی به هندی
ศิษย์ธรรม
دیکشنری فارسی به تایلندی
শিষ্যত্ব
دیکشنری فارسی به بنگالی