- همسرایه
- دو یا چند تن که با هم در یک سرای اقامت دارند نسبت بیکدیگر) همسایه: و موش مردمان را همسرایه و هم خانه است
معنی همسرایه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دو یا چند کس که در زیر سایه یک سقف باشند، دو یا چند کس که اطاق یا خانه آنان متصل یا نزدیک هم باشد همسرایه: ... تا اگر خویشاوند و همسایه درویش داری ازایشان ننگ نداری و با ایشان پیوندی، دو یا چند ناحیه (ده شهر استان کشور) که مجاور یکدیگر باشند، جمع همسایگان: دیگر آنکه اگر صاحب طرفی از همسایگان مملکت بکمال حلم و وفور کم آزاری این خسرو نوشیروان معدلت ما مغرور شود... یا همسایه مسیح. آفتاب
![تصویری از همسایه](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/3/6/2/mon-0036260.jpg)
![تصویری از همسایه](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/4/1/9/amd-0041919.jpg)
کسی که با دیگری در یک منزل یا در خانۀ کنار خانۀ او زندگی می کند، هم جوار
vizinho
vecino
sąsiad
сосед
buurman
Nachbar
voisin
vicino
पड़ोसी
প্রতিবেশী
jirani
שׁוֹכֵן
tetangga
เพื่อนบ้าน
ہمسایہ
confluência, convergência
confluencia, convergencia
zlewanie, zbieżność
слияние , схождение
злиття , збіжність
samenvloeiing, convergentie