جدول جو
جدول جو

معنی همراه - جستجوی لغت در جدول جو

همراه
رفیق، برای مثال همراه اگر شتاب کند همره تو نیست / دل در کسی مبند که دل بستۀ تو نیست (سعدی - ۱۰۶)، موافق، هم قدم، دو تن که با هم راه بروند، آنچه قابل حمل و جابه جایی است
تصویری از همراه
تصویر همراه
فرهنگ فارسی عمید
همراه
(هََ)
آنکه در راه با کسی رود:
مبادا به جز بخت همراهتان
شود تیره دیدار بدخواهتان.
فردوسی.
ز بدها تو بودی مرا دستگیر
چرا راه جستی ز همراه پیر؟
فردوسی.
همی بود همراهشان چار سگ
سگانی که نخجیر کردی به تگ.
فردوسی.
چرا همراه بد جستی و بدخواه
تو نشنیدی که همراه است و پس راه ؟
فخرالدین اسعد.
که نتوان بر این کوه تنها شدن
دو همراه باید به یک جا شدن.
نظامی.
بر آن ره که نارفته باشی بسی
مرو گرچه همراه باشد کسی.
نظامی.
لباسی پوش چون خورشید و چون ماه
که باشد تا تو باشی با تو همراه.
نظامی.
شوریده ای همراه ما بود، نعره ای بزد و راه بیابان گرفت. (گلستان). پیاده ای سر و پا برهنه از کوفه با کاروان حجاز همراه شد. (گلستان).
دیدۀ سعدی و دل همراه توست
تا نپنداری که تنها میروی.
سعدی.
میروی با دل تو همراه است
می نشینی ز جانت آگاه است.
اوحدی.
، قرین. همدم. مونس:
که همواره شاه جهان شاه باد
سخندان و با بخت همراه باد.
فردوسی.
با این همه چهار دشمن متضاد از طبایع با وی همراه، بلکه همخواب. (کلیله و دمنه).
چو زآن گم گشته گنج آگاه گشتم
دگر ره با طرب همراه گشتم.
نظامی.
، متفق. موافق. هم عقیده و هم پیمان:
از ایرا که همراه و یار توایم
بر این پهن میدان سوار توایم.
فردوسی.
با او ددگان به عهد همراه
چون لشکر نیک عهد با شاه.
نظامی.
به تو مشغول و با تو همراهم
وز تو بخشایش تو میخواهم.
سعدی.
ترکیب ها:
- همراه شدن. همراه کردن. همراهی. رجوع به این سه مدخل شود
لغت نامه دهخدا
همراه
آنکه در راه با کسی رود، موافق، رفیق
تصویری از همراه
تصویر همراه
فرهنگ لغت هوشیار
همراه
همسفر، متفق، متحد، به اتفاق (در طی طریق)
تصویری از همراه
تصویر همراه
فرهنگ فارسی معین
همراه
به اتفاق، انضمام، توام، رفیق
تصویری از همراه
تصویر همراه
فرهنگ واژه فارسی سره
همراه
دوست، رفیق، موتلف، متحد، متفق، ملازم، ندیم، ندیمه، همقدم، همگام، یار، پابه پا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
همراه
همراه شدن لذت را نوید میدهد، همراهی کردن: مشکل با پلیس و یا مشکل اداری - لوک اویتنهاو
فرهنگ جامع تعبیر خواب
همراه
رفيقٌ
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به عربی
همراه
Accompanying
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
همراه
accompagnant
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به فرانسوی
همراه
מלווה
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به عبری
همراه
ہمراہ
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به اردو
همراه
ร่วม
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به تایلندی
همراه
menyertai
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
همراه
동반하는
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به کره ای
همراه
同行する
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به ژاپنی
همراه
陪伴的
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به چینی
همراه
anayeandamana
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به سواحیلی
همراه
eşlik eden
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
همراه
সঙ্গী
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به بنگالی
همراه
साथ में
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به هندی
همراه
accompagnante
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
همراه
begleitend
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به آلمانی
همراه
begeleidend
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به هلندی
همراه
супроводжуючий
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به اوکراینی
همراه
сопровождающий
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به روسی
همراه
towarzyszący
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به لهستانی
همراه
acompañante
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
همراه
acompanhante
تصویری از همراه
تصویر همراه
دیکشنری فارسی به پرتغالی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از همراهی
تصویر همراهی
همراه بودن با یکدیگر، هم سفری، کنایه از موافقت، کنایه از اعانت، یاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همراهی
تصویر همراهی
Accompaniment, Companionship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از همراهی
تصویر همراهی
acompañamiento, compañerismo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از همراهی
تصویر همراهی
acompanhamento, companheirismo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از همراهی
تصویر همراهی
akompaniament, towarzystwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از همراهی
تصویر همراهی
сопровождение , товарищество
دیکشنری فارسی به روسی