- همدانیان (هََ)
قبیله ای از عرب در نجران، و از وی دزدان بیایند و به حدود یمن راه برند. (حدود العالم)
معنی همدانیان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یکی از قبائل معروف قزوین است که دانشمندان و زهاد بزرگی از آن برخاستند، سرسلسلۀ ایشان زادان است که در عصر رسول
، بر گروهی از اعراب حکومت میکرده است، (تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 115) (تاریخ گزیده ص 846)، و رجوع به زادان در این لغت نامه شود
، بر گروهی از اعراب حکومت میکرده است، (تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 115) (تاریخ گزیده ص 846)، و رجوع به زادان در این لغت نامه شود
(عِ)
لغت نامه دهخدا
نام دو خانوادۀ باستانی است که در ری و سرخس اقامت داشته اند و آنان را ’عمرانی’ می گفته اند. یکی از افراد این خانواده (علی بن محمد) ممدوح منوچهری شاعر است. رجوع به عمرانی و دیوان منوچهری چ دبیرسیاقی ص 331 شود:
خریدار من تاج عمرانیان است
تو خود خادم تاج عمرانیانی.
منوچهری
خریدار من تاج عمرانیان است
تو خود خادم تاج عمرانیانی.
منوچهری
(کَ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ کلدانی منسوب به کلده. قومی که از سرزمین کلده برخاسته و یا در آن سکونت گزیده اند. این قوم از شمال خاوری عربستان سربرآورده و به بابل حمله کردند و باتقویت عیلامیان می خواستند تاج و تخت بابل را بدست آوردند ولی آشوریان مانع شدند. (فرهنگ فارسی معین)
(زَ)
لغت نامه دهخدا
بمعنی عالمیان. (آنندراج). (از: ’زمانی’، منسوب به زمان، عالم + ’ان’، علامت جمع). رجوع به زمانی و زمان شود
دهی است از دهستان دالائی بخش خمین شهرستان محلات واقع درهفت هزارگزی باختر خمین دارای 326 تن سکنه، آب آن ازقنات است، محصولش غلات و بنشن و چغندرقند و انگور و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی از دهستان جلگاست که در بخش کوهک شهرستان فیروزآباد واقع و 154 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
(مَ دَ)
لغت نامه دهخدا
در اصطلاح علمای تجوید، منظور از مدنیان نانعبن عبدالرحمن و ابوجعفر است. (از ریحانه الادب ج 5 ص 276). رجوع به قراء و قراء سبعه و قراء عشره شود
(هََ)
لغت نامه دهخدا
شهری است به هندوستان، ، جای زاهدان هند است و ایشان بر همانند که گویند: مااز ابراهیم پیغمبریم صلوات اﷲعلیه. (حدود العالم)
بالا زدن آستین پیراهم یا پارچه ی شلوار