جدول جو
جدول جو

معنی همدانک - جستجوی لغت در جدول جو

همدانک
(هََ دَ)
دهی است از بخش شهریار شهرستان تهران که 51 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله، صیفی، چغندرقند و انگور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صمدانی
تصویر صمدانی
ابدی، سرمدی، ربانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همگانی
تصویر همگانی
عمومی، آنچه مربوط به همۀ مردم باشد، همگانی
فرهنگ فارسی عمید
(گَ نَ)
نام دو ستاره در دب اکبر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
مثانۀ کوچک. (فرهنگستان پزشکی)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
جوالیقی در المعرب آرد: سواذنق و سودنیق و شوذنیق و شوذق و شوذلانق بمعنی شاهین است و آن معرب سادانک فارسی است یعنی نصف درهم و تصور میکنم که مراد این است که بهای آن نیم در هم است یا آن نصف باز است. (المعرب چ مصر ص 187). ارجح آن است که این کلمه فارسی نیست و یونانی است. (حاشیۀ المعرب).
لغت نامه دهخدا
(عُمْ مَ نَ)
تأنیث عمدان. زن بلندبالا. رجوع به عمّدان شود
لغت نامه دهخدا
(دَ دا / نَ)
دندان خرد. دندان کوچک. (یادداشت مؤلف) :
نگار من به دو رخ آفتاب تابان است
لبی چو بسدو دندانکی چو مروارید.
اسدی.
رجوع به دندان شود
لغت نامه دهخدا
(صَ مَ)
نسبت است به صمد. صمدی. عالم ربانی و عارف صمدانی. رجوع به صمد شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
کاری و چیزی به هم ناپیوسته باشد، و آن را به عربی طفره و در هندوستان ناغه گویند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ نَ)
اسم شهر همدان است. در کتیبۀ تیگلات پالسر اول (در حدود 1100 قبل از میلاد) پادشاه آشور. و این قدیمترین محلی است که اسم این شهر قدیمی در آن آمده است. در کتیبه های هخامنشی اسم این شهر هگمتان است که بعقیده بعضی هنگمتان تلفظ میشده. هردوت اسم این شهر را آگباتان ضبط کرده است. (از ایران باستان حسن پیرنیا ص 178). ورجوع به همدان و هگمتان و آگباتان و اکباتان شود
لغت نامه دهخدا
(هََ نَ / نِ)
رجوع به هفت دانه شود
لغت نامه دهخدا
(هَُ)
در تداول، جای تنگ و تاریک و ترسناک و نامناسب برای آسایش. هولدانی
لغت نامه دهخدا
(هََ نَ / نِ)
آلوکک. درختی است که در رامسر و شهسوار بدین نام خوانند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مِ نَ)
دهی است از دهستان وفس عاشقلو بخش رزن شهرستان همدان، واقع در 107هزارگزی جنوب خاوری قصبۀ رزن با 485 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ نَ)
میدان کوچک. میدان خرد. میدانچه
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی است از دهستان سملقان بخش مانه شهرستان بجنورد، واقع در 25هزارگزی جنوب باختری مانه. سر راه شوسۀ عمومی بجنورد به نردین دارای 352 تن سکنه. آبش از چشمه و رودخانه و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بَ مَ)
فلان و بهمان و بیسار، از کلمات و اسماء مهمله است. رجوع به بهمان شود
لغت نامه دهخدا
(پَ مَ)
دهی جزء دهستان دهشال بخش آستانۀ شهرستان لاهیجان، واقع در 11 هزارگزی شمال خاوری آستانه. جلگه، معتدل مرطوب. دارای 1501 تن سکنه، آب آن از حشمت رود از سفیدرود، محصول آنجا برنج و ابریشم و کنف و صیفی کاری. شغل اهالی زراعت است، و 7 باب دکان و ماشین برنج کوبی دارد. راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(هََ مَ)
منسوب به شهر همدان. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هََ مَ)
محمد بن عبدالملک، مکنی به ابوالحسن. مورخ و عالم فرائض بود. در 521 هجری قمری درگذشت.
لغت نامه دهخدا
(هََ مْ نِ)
دهی از بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان. دارای 350 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(هََ مَ نَ)
دهی است از بخش خداآفرین شهرستان تبریز که 178 تن سکنه دارد. آب آن از رود ارس و محصول عمده اش غله است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(هََ مَ)
یکی از پنج ناحیۀ پهله است. (ابن الندیم). راجع به همدان لازم است گفته شود: اول دفعه ای که اسم این محل در کتیبۀ تیگلات پالسر (= تیگلات پیلسر) اول در حدود 1100 قبل از میلاد آمده است این پادشاه آسور اسم آن را امدانه ذکر کرده. درکتیبه های هخامنشی اسم این شهر را هگمتان نوشته اند ولی بعضی تصور می کنند که هنگمتان تلفظ می شده. هردوت اسم آن را اگباتان ضبط کرده است. بنابراین تاریخ شهر مزبور تا قرن یازدهم قبل از میلاد صعود می کند و در میان شهرهای قدیم که اکنون هم ایستاده اند نظایر همدان نادر است و تاریخ بنای رم هم چنانکه معلوم است از اواسط قرن هشتم قبل از میلاد بالا نمیرود. همدان در پای کوه الوند واقع و کوه مزبور از سنگ خاراست. مورخان ارمنی و اخیراً راولینسن انگلیسی عقیده داشتند که اگباتان هردوت، همدان کنونی نیست و محل پایتخت قدیم ماد را باید در تخت سلیمان امروز، در 25فرسنگی دریاچۀ ارومیه از طرف جنوب شرقی، جستجو کرد. ولی دمرگان که حفریات شوش را اداره میکرد شخصاً تحقیقاتی به عمل آورده و ثابت کرده که اگباتان هردوت همان محل همدان امروزی است و از برآمدگی های زمین و تپه ها جاهای هفت قلعه قصر همدان را تشخیص داد. (از ایران باستان پیرنیا صص 178-179). شهرستان همدان یکی از شهرستانهای استان پنجم و از بزرگترین شهرستانهای ایران است. شمال آن حوزۀ شهرستانهای بیجار و زنجان، خاور شهرستان قزوین، جنوب خاوری شهرستان اراک و ساوه، جنوب تویسرکان و ملایر، و باختر آن شهرستانهای کرمانشاهان و سنندج است. هوای بخش های این شهرستان به نسبت پستی و بلندی متفاوت و در دره های الوند و دیگر نقاط مرتفع سردسیر است. همدان در درۀ وسیعی واقع شده که تقریباً تمام اطراف آن کوههای بلند قرار دارد و عظیم ترین آنها کوه معروف الوند ودیگر نقاط مرتفع سردسیر است. در دره های آن هزاران چشمه جاری است و همین چشمه ها سرچشمۀ اصلی رودخانه های قره چای و کرخه است. بلندترین قلۀ الوند از دریای آزاد 3574 گز ارتفاع دارد و گردنۀ معروف اسدآباد که بر سر راه کرمانشاه و همدان است 2241 گز مرتفعتر از دریاست. در اطراف شهرستان و دامنه های کوهها رودخانه های سیلابی و فصلی بسیار است. تعدادی از رودهای کوچک در بخش مرکزی به هم می پیوندند و سیمینه رود را تشکیل میدهند و مهمترین آنها عبارتند از: قورچای، خاکو، دره مرادبیک، عباس آباد، وفرجین، سیمین، اسدآباد، همه کسی، دمق وایگده لو، درجزین، شهاب و خرم رود. از شهرستان همدان راه های شوسۀ اسفالته ای به قزوین و تهران و کرمانشاه و ملایر و راههای شوسۀ خاکی به سنندج و بیجارمیرود که تعدادی از بخش ها و دهستانها و قصبات همدان نیز در مسیر همین شوسه ها قرار دارند. بخش های مهم آن عبارتند از: سیمینه رود، کبودرآهنگ، اسدآباد و رزن. محصول عمده بخش ها در قسمتهای کوهستانی انواع میوه وسردرختی به خصوص سیب و گلابی و آلبالو و در دامنه ها انگور، غله، حبوب، صیفی، کتان و پنبه است. لبنیات متنوع نیز در اغلب بخشها به دست می آید. از جملۀ صادرات این شهرستان میوه، چوب، سیب زمینی، پیاز، لبنیات، ظروف زیبای سفالین، چرم و کتیراست و در دهات، زنان قالیچه و گلیم و کرباس می بافند. با تحقیقات ناقصی که انجام شده وجود معادن گرافیت، طلا، طلای سفید، آنتیمون، آهن و املاح معدنی در حومه این شهرستان به اثبات رسیده است. این شهر سه بار به ترتیب در حملات اسکندر، اعراب و مغول ویران و بازساخته شده است. طول جغرافیایی 48 درجه و 31 دقیقۀ شرق گرینویچ و عرض آن 34 درجه و48 دقیقۀ شمال استواست. در این شهر اکنون تعدادی آثار تاریخی کهن وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از: مقبرۀ استر و مردخای، مقبرۀ باباطاهر عریان، گنبد علویان، آرامگاه بوعلی سینا که اخیراً ساختمان آن تجدید شده است، سنگ شیر (= شیرسنگی) که میگویند درزمان آبادی همدان قدیم بر دروازۀ شهر نصب شده بوده است، گنجنامه که در ده هزارگزی جنوب باختری همدان است و کتیبه ای است به خط میخی بر روی سنگ و فتوحات داریوش بر آن نوشته شده است و نیز برج معروفی به نام برج قربان در همدان وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5). همدان اکنون فرمانداری کل است و تابع مرکز استان کرمانشاهان نیست
لغت نامه دهخدا
(هََ)
حی چهارم کهلان و ایشان فرزندان همدان بن مالک بن... کهلان اند که جای آنها در مشرق یمن بوده است و همدانیان از پیروان علی بن ابی طالب و شیعه بودند. (ترجمه به اختصار از صبح الاعشی ج 1 ص 328)
لغت نامه دهخدا
(هََ زِ)
دهی است از بخش میناب شهرستان بندرعباس که 300 تن سکنه دارد. آب آن از چاه و محصول عمده اش غله و خرماست. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بهمدان
تصویر بهمدان
فلان و بهمان وبسیار، از کلمات و اسما مهمله است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبدانک
تصویر آبدانک
مثانه کوچک آبدان کوچک، مثانه کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جودانک
تصویر جودانک
بید جو دانک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صمدانی
تصویر صمدانی
برینیک مینوی خدایی منسوب به صمد ربانی الهی: عارف صمدانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همسانی
تصویر همسانی
شباهت همانندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همخانه
تصویر همخانه
هم آشیانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همگانی
تصویر همگانی
عمومی، متعلق به همه، کلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم اینک
تصویر هم اینک
فعلاً
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همگانی
تصویر همگانی
عمومیت، عمومی
فرهنگ واژه فارسی سره