جدول جو
جدول جو

معنی همداستانی - جستجوی لغت در جدول جو

همداستانی
هم اندیشی، اتحاد، عقیده، توافق
تصویری از همداستانی
تصویر همداستانی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم داستانی
تصویر هم داستانی
موافقت، توافق
فرهنگ واژه فارسی سره
موافقت رضا تراضی: عن تراض منهما از همداستانی دل هر دو. یا به هم داستان شدن، بموافقت: انوشروان رعیت همه را گرد کرد و همه زمینها را مساحت کرد و بهمداستانی رعیت آن خراج نهاد... وازبهرآن بودکه این خراج را خراج همداستانی نام کردند یعنی مال الرضا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم داستان
تصویر هم داستان
موافق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم داستان
تصویر هم داستان
هم صحبت، هم سخن، همراز، همراه، موافق، هم رای
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هام داستانی
تصویر هام داستانی
همداستانی
فرهنگ لغت هوشیار
موافق متفق الرای ازبک سلطان را در خیمه نشاند... و چون با ایشان همداستانی بود حامیی باز فرستاد، هم سخن هم صحبت
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به هندوستان: ازمردم هندوستان، ساخته هندوستان، زبان مردم هند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم داستان
تصویر هم داستان
موافق، هم فکر
فرهنگ فارسی معین
منسوب به داستان. قصه یی روایی اساطیری، مقابل تاریخی: جمشید پادشاهیست داستانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
منسوب به داستان، قصه یی، روایی، اساطیری، مقابل تاریخی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
Anecdotal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
анекдотичный
دیکشنری فارسی به روسی
анекдотичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
किस्सागोई
دیکشنری فارسی به هندی
เรื่องเล่า
دیکشنری فارسی به تایلندی
গল্পসঙ্কুল
دیکشنری فارسی به بنگالی