همواره و همیشه. (اسدی). همواره و همیشه و دائم. (برهان) : گزیده چهار توست بدو درج ها نهان همارا به آخشیج همارا به کارزار. رودکی (از فرهنگ فارسی معین). تو با من نسازی که از صحبت من ملالت فزاید همارا و تاسه. انوری. رجوع به همواره و هماره و همار شود
همواره و همیشه. (اسدی). همواره و همیشه و دائم. (برهان) : گزیده چهار توست بدو درج ها نهان همارا به آخشیج همارا به کارزار. رودکی (از فرهنگ فارسی معین). تو با من نسازی که از صحبت من ملالت فزاید همارا و تاسه. انوری. رجوع به همواره و هماره و همار شود
تاکاشی، سیاستمدار ژاپنی که در سال 1856 میلادی در ماریوکا متولد شد و در سال 1921 میلادی در توکیو درگذشت، ابتدا به روزنامه نگاری پرداخت و سپس سیاستمدار شد
تاکاشی، سیاستمدار ژاپنی که در سال 1856 میلادی در ماریوکا متولد شد و در سال 1921 میلادی در توکیو درگذشت، ابتدا به روزنامه نگاری پرداخت و سپس سیاستمدار شد
انقلابی فرانسه، یکی از رؤسای انقلاب فرانسه، مقتول بدست ’شارلت کورده’، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، فیزیکدان و سیاستمدار فرانسه (1743-1793 میلادی) و نویسندۀ ’دوست توده’ و یکی از محرکین کشتارهای سپتامبر در انقلاب کبیر فرانسه بود، او در کنوانسیون نمایندۀ گروه ’منتانیارد’ بود و به ’دوموریه’ و ’ژیروندنها’ حمله می کرد و خود را در محاکمۀ شاه (لوئی شانزدهم) بسیاربا حرارت و جدی نشان می داد، او بدست ’شارلوت کورده’ بقتل رسید، (از لاروس)
انقلابی فرانسه، یکی از رؤسای انقلاب فرانسه، مقتول بدست ’شارلت کورده’، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، فیزیکدان و سیاستمدار فرانسه (1743-1793 میلادی) و نویسندۀ ’دوست توده’ و یکی از محرکین کشتارهای سپتامبر در انقلاب کبیر فرانسه بود، او در کنوانسیون نمایندۀ گروه ’منتانیارد’ بود و به ’دوموریه’ و ’ژیروندنها’ حمله می کرد و خود را در محاکمۀ شاه (لوئی شانزدهم) بسیاربا حرارت و جدی نشان می داد، او بدست ’شارلوت کورده’ بقتل رسید، (از لاروس)
مخفف همواره، یعنی همیشه و دائم. (برهان). پیوسته. هموار. همواره. دائماً. (یادداشت مؤلف) : فضل او خوان گر همه توحیدخواهی گفت تو زآنکه فضل او هماره قدرت یزدان بود. مجلدی گرگانی. وین خیمۀ کبود نبینند و این دو مرغ کایشان هماره از پس دیگر همی پرند. ناصرخسرو. رجوع به همواره و همار شود
مخفف همواره، یعنی همیشه و دائم. (برهان). پیوسته. هموار. همواره. دائماً. (یادداشت مؤلف) : فضل او خوان گر همه توحیدخواهی گفت تو زآنکه فضل او هماره قدرت یزدان بود. مجلدی گرگانی. وین خیمۀ کبود نبینند و این دو مرغ کایشان هماره از پس دیگر همی پرند. ناصرخسرو. رجوع به همواره و همار شود
ضمیر منفصل شخصی اول شخص جمع (متکلم مع الغیر) و آن گاه در حالت فاعلی باشد: مانگوییم بد و میل بناحق نکنیم جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم. (حافظ. 361) و گاه در حالت مفعولی: مارا گفت: ای سروران را توسند بشمار مارا زان عدد... (دیوان کبیر 5: 1) و گاه در حالت اضافی: کتاب ما قلم ما. توضیح ما در تداول به ماها ودر قدیم به مایان جمع بسته شود و مراد همان ما (ضمیر اول شخص جمع) است. قدما نیز جمع ماها را بکار برده اند: سالها دفع بلاها کرده ایم و هم حیران زانچه ماها کرده ایم. (مثنوی. نیک. 929: 3) یا ما را. ضمیر منفصل شخصی اول شخص جمع در حالت مفعولی: زان باده که در میکده عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش، (حافظ. 184)
ضمیر منفصل شخصی اول شخص جمع (متکلم مع الغیر) و آن گاه در حالت فاعلی باشد: مانگوییم بد و میل بناحق نکنیم جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم. (حافظ. 361) و گاه در حالت مفعولی: مارا گفت: ای سروران را توسند بشمار مارا زان عدد... (دیوان کبیر 5: 1) و گاه در حالت اضافی: کتاب ما قلم ما. توضیح ما در تداول به ماها ودر قدیم به مایان جمع بسته شود و مراد همان ما (ضمیر اول شخص جمع) است. قدما نیز جمع ماها را بکار برده اند: سالها دفع بلاها کرده ایم و هم حیران زانچه ماها کرده ایم. (مثنوی. نیک. 929: 3) یا ما را. ضمیر منفصل شخصی اول شخص جمع در حالت مفعولی: زان باده که در میکده عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش، (حافظ. 184)