جدول جو
جدول جو

معنی هلی - جستجوی لغت در جدول جو

هلی
(هَُ لْ لا)
ریش و زخم که بعد از اندوه رسد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
هلی
(هَُ لَی ی)
مصغر هل. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
هلی
(هَُ)
نامی است که در نور و آمل به برقوق دهند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
هلی
آلوترش، آلوچه، صوتی جهت خوراندن غذا به ادک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اهلی
تصویر اهلی
ویژگی هر حیوانی که به انسان و خانه ها الفت گرفته باشد، اعم از چهارپایان و پرندگان، رام شده
فرهنگ فارسی عمید
(ذُ)
منسوب است به قبیلۀ ذهل بن ثعلبه. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(ذُ لی ی)
محمد بن احمد الذهلی. مکنی بابی طاهر. فقیهی محدث از قضاه مصر. وی شاعری نیکو بدیهت و مناظری قوی حجت بود و از سال 348 تا 366 هجری قمری تولیت قضاء مصر داشت
لغت نامه دهخدا
در تاریخ سیستان آمده است: و او ’احمد بن خالد’محمد بن اسماعیل الذهلی را اینجا فرستاد. (ص 179)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نسبت است به اهل. رام شده. رام. مأنوس. مستأنس. آموخته. مقابل وحشی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). هر دابه که بخانه و آدمیان الفت گیرد. مقابل وحشی. (از ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(ذُ)
محمد بن یحیی بن عبدالله الذهلی بالولاء. مکنی بابی عبدالله. از مردم نیشابور و از حفاظ حدیث و فقه است وی از نیشابور بطلب حدیث ببغداد و بصره و شهرهای دیگررفت و شهرتی تمام یافت. بخاری در صحیح 34 حدیث از وی روایت کرده است. و مشیخت علم بخراسان به وی منتهی شود. و وی احادیث زهری را در دو مجلد گرد کرد و الزهریات نامید. رجوع به تذکرهالحفاظ. تهذیب التهذیب. و المستطرفه و رجوع به الاعلام زرکلی ج 3 ص 999، 1000 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
مانوس، مقابل وحشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
رام و مطیع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
آرام، رام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
محلّيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
Tame, Tamed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
apprivoisé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
addomesticato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
mfarakani, mkweli
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
zahm, gezähmt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
приручений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
oswojony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
驯服的 , 被驯化的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
پالتو
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
পোষা , শান্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
evcilleştirilmiş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
manso, domesticado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
길들여진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
飼いならされた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
מאולף , מְבוּיָּשׁ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
ручной , одомашненный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
jinak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
เชื่อง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
tam
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
manso, domesticado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
पालतू
دیکشنری فارسی به هندی