جدول جو
جدول جو

معنی هلکون - جستجوی لغت در جدول جو

هلکون
(هَِ لَ / هََ لَ)
زمین خشکسال و قحطرسیده اگرچه در آن آب باشد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هلکو
تصویر هلکو
(پسرانه)
کوهکوچک، تپه (نگارش کردی: ههک)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هلکوت
تصویر هلکوت
(پسرانه)
فرصت، وقت (نگارش کردی: ههکهوت)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هلیون
تصویر هلیون
مارچوبه، مارگیاه
فرهنگ فارسی عمید
(کُ)
مادۀ مالیدنی است که زنان چهرۀ خود را بدان سرخ کنند و آن غیر عربی است. (از اقرب الموارد). و رجوع به گلگون شود
لغت نامه دهخدا
(هََ لَ)
زمین خشکسال و قحطرسیده اگرچه در آن آب باشد. (منتهی الارب). هلکون. (از اقرب الموارد). رجوع به هلکون شود
لغت نامه دهخدا
(قَ نَ)
هلاک شدن. (از تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(هََ لَ)
داس بی دندان. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
مارچوبه. (یادداشت مؤلف). گیاهی است که آن را مارچوبه و مارگیا خوانند. برگ آن مانند برگ رازیانه باشد. طبیخ آن را به خورد سگ دهند سگ را بکشد. در غیاث و صراح ’هلیو’ (به کسر اول) نوشته. (برهان). نام رومی مارچوبه است. دانه ای دارد که لون آن سیاه و بر آن نقطه های زرد باشد. (از ترجمه صیدنه). به پارسی مارچوبه گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). اسفیراج. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هََ لْ لَ)
در تداول مردم قم چوب گازر است که به پارچه زنند تا شوخ آن برآید. (از یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
مار چوبه از گیاهان این واژه در غیاث اللغات و برخی از فرهنگ ها هلیون نوشته شده مارچوبه
فرهنگ لغت هوشیار
بک پیمانه ی پر
فرهنگ گویش مازندرانی