جدول جو
جدول جو

معنی هلکاء - جستجوی لغت در جدول جو

هلکاء
(هََ)
نیستی: هلکههلکاء، تأکید است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََ لَ)
جمع واژۀ هلکه. (از منتهی الارب). رجوع به هلکه شود
لغت نامه دهخدا
(هََ / هَِ)
گروه بلندآواز. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَِ پِ)
موضعی میان مکه و یمامه، و آن را روزی (جنگی) است. (از معجم البلدان) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
مؤنث اهلب. زن بسیار موی سرین، هلبه هلباء، بلای سخت. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ لَ)
جمع واژۀ ملیک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جمع واژۀ ملیک، به معنی پادشاه و خداوند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(لَکْ کا)
پوستهای رنگ کرده به لک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
مقیم شدن و لازم گردیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
بک پیمانه ی پر
فرهنگ گویش مازندرانی