جدول جو
جدول جو

معنی هلوسعد - جستجوی لغت در جدول جو

هلوسعد
(هََ سَ)
تیره ای از طایفۀ جانکی سردسیر هفت لنگ. (جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گلوسید
تصویر گلوسید
هر ماده ای که در آن قند وجود دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هلوسن
تصویر هلوسن
دورۀ دوم از دوران چهارم زمین شناسی که عصر حاضر دنبالۀ آن است
فرهنگ فارسی عمید
(اَ سَ)
هرم. (المزهر). پیری. کبر. ابوزید
لغت نامه دهخدا
(هَِ لْ عَ)
مرد آزمند، مردسخت گریزنده و رونده از شادمانی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، شتر مادۀ تیز و نیک شتاب و چست و رام. (منتهی الارب). رجوع به هلواع شود
لغت نامه دهخدا
(قَ نَ)
شتافتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَِ لْ)
مرد سخت گریزنده و رونده از شادمانی، شتر مادۀ تیز و نیک شتاب و چست و رام. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
سخت ناشکیباو ترسنده از بدی، آزمند، بخیل بر مال، طپان و سخت نالان که بر مصیبت صبر نتواند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گلوسید
تصویر گلوسید
ماده ای که در آن قند وجود دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هلوع
تصویر هلوع
ناشکیبا
فرهنگ لغت هوشیار