جدول جو
جدول جو

معنی هلاکل - جستجوی لغت در جدول جو

هلاکل
نوعی پرنده ی آبزی که در کناره های رودخانه زندگی کند و به
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هلاکو
تصویر هلاکو
(پسرانه)
نام پسر تولوی و نوه چنگیزخان مغول، هولاکو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هلاهل
تصویر هلاهل
آب بسیار صاف
جامۀ لطیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هلاهل
تصویر هلاهل
هلاهل، گیاهی بسیار سمّی با برگ هایی شبیه برگ کاهو یا کاسنی و ریشۀ غده ای سفت که اندرون آن سیاه است، بیش، اجل گیا، اجل گیاه، زهری که به محض رسیدن به بدن انسان را بکشد، گیاه بیش که دارای سمّی مهلک است و خوردن مقدار کمی از ریشۀ آن حتی به قدر دانۀ خردل انسان را هلاک می کند، در چین و هندوستان می روید
جانور افسانه ای و موهوم که می گویند زهر کشنده ای دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیاکل
تصویر هیاکل
هیکل ها، پیکر انسان ها یا مجسمه ها یا حیوان ها، تنه ها، کنایه از انسانها یا حیوانات درشت و تنومند، صور ظاهری، تعویذی که به بازو یا عضوی از بدن می بستند، معبدها، بتخانه ها، تصویرها، جمع واژۀ هیکل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
هلاک شدن، نیست شدن
فرهنگ فارسی عمید
آب روشن پارسی است از ریشه سنسکریت: هلاهل از گیاهان بیش ویراستار کلیله و دمنه گمان برده است هلاهل جانوری پنداری است با زهری کشنده ولی زهر هلال زهری است که از هلاهل یا بیش می گرفته اند. گیاهی ازتیره آلاله هاکه درحقیقت یکی ازگونه های اقونیطون بشمار می آید ودارای مقادیرزیادی آلکالوئیدهای سمی وخطرناک ازدسته آکونی تین هااست بیش سرنجبیش بیش هندی هلهل، خزنده ای موهوم وخیالی که معتقد بودند سم خطرناکی دارد: (گفتند که گوشت توخناق آرد قایم مقام زهره هلاهل باشد) زهری را گویند که هیچ تریاق علاج آنرا نتواند کرد و در همان دم بکشد
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده و فارسی گویان ساخته اند: مرگ نیستی سیزش در تازی (هلکه) آمده نیستی مرگ: (نظام الملک... دشمن جان اوبودوبهلاکت وخون (او) سعی مینمود) توضیح ازمصدرهای ساختگی است که بجای (هلاک) استعمال کنندمانند: (دخالت وامثالظن. مرگ، خاتمت بهلاکت و ندامت انجامد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیاکل
تصویر هیاکل
جمع هیکل، اندامها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هلاهل
تصویر هلاهل
((هَ هِ))
زهری که هیچ پادزهر و درمانی ندارد، هلهل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
((هَ کَ))
نیستی، مرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هیاکل
تصویر هیاکل
((هَ کِ))
جمع هیکل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
نابودی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
الموت
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
Perdition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
perdition
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
zatracenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
파멸
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
ہلاکت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
การพินาศ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
kebinasaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
כְּלָיָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
破滅
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
堕落
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
maangamizi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
felaket
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
perdición
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
সর্বনাশ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
विनाश
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
perdizione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
perdição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
Verdammnis
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
verderf
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
загибель
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هلاکت
تصویر هلاکت
погибель
دیکشنری فارسی به روسی