- هلالوش
- شور، غوغا، غلغله، فتنه وآشوب
معنی هلالوش - جستجوی لغت در جدول جو
- هلالوش
- فتنه آشوب شوروغوغا
- هلالوش ((هَ))
- شور، غوغا، غلغله
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شور و غوغا، سر و صدا، فتنه، آشوب، برای مثال گرد گل سرخ اندر خطی بکشیدی / تا خلق جهان را بفکندی به خلالوش (رودکی - ۵۰۳)
کسی که هر چیز بد و پلیدی را میخورند، آنکه هر چیزی را بی تفاوت میخورند
فتنه آشوب شور و غوغا
زالزالک
ویژگی دو تن که دست در گردن یکدیگر انداخته یا در آغوش یکدیگر جای گرفته باشند، کنایه از همدم
کافور مغشوش
کافور مغشوش پالوس بالوس بالوش
کشاورز
عمل تراویدن، تراوش
درخشیدن برق، درخشیدن ستاره و افروختن و نورانی بودن، رخسار، درخشش، درخشندگی
درخشیدن، برق زدن، درخشندگی
تراوش، تراویدن، خارج شدن یا نشت کردن آب یا مایع دیگر از درون چیزی، ترشح کردن، تراوش کردن، چکیدن، تلابیدن، ترابیدن
نوعی آش: (بیاورد کالوشه ای بر نهاد و زان رنج مهمان همی کرد یاد) (بیخت و بخوردند و می خواستند یکی مجلس دیگر آراستند)
مرگ موش، گل جالیزرا گویند که بعربی طوثوث و طراثیث خوانده میشود
نو ماهی منسوب به هلال: بشکل هلال، نوعی ازتیرکه دسته آن بشکل هلال است، قطعه ایست از دایره، هلالی: هرگاه دوقوس ازدایره برسطح جسمی محیط شوندکه ازنصف دایره کوچکترباشد دراینصورت چنانکه انحداباین دو دریک طرف واقع شوند آن جسم راهلالی می نامند. کمانی خمیده، هلال شکل
کمان
ترکی ته خوان نان ریزه ترکی بهره بخش راش
ماه از شب اول ماه قمری تا سه شب که در آسمان به شکل کمان دیده می شود، ماه نو
هلال احمر: مؤسسه ای خیریه در کشورهای اسلامی، با تاسیسات امدادی و درمانی که به آسیب دیدگان و زخمی شدگان جنگ و دیگر نیازمندان کمک می کند
هلال احمر: مؤسسه ای خیریه در کشورهای اسلامی، با تاسیسات امدادی و درمانی که به آسیب دیدگان و زخمی شدگان جنگ و دیگر نیازمندان کمک می کند
اندر ماه: ماه شب هفتم نو ماه، ویشفت: ماه از بیستم تا بیست و پنجم، آغاز باران، گرد خاک، شتر لاغر، مار نر، پسر بچه زیبا، بن ناخن ماه (قمر) ازشب اول ماه قمری تا سه شب که درآسمان بشکل کمانی مشاهده میشود، ماه نو نوماه: (... درآن وقت که قمردولت هلال وشجر سلطنت نهال بود)،جمع اهله. یا هلال عید. هلالی که درشب غره شوال رویت شود: (ازبهرهلال عیدخورشید سپاه بربام برآمد وهمی کرد نگاه) (پیغوملک)
ساده دل، خوش باور
ساده دل، خوش باور