جدول جو
جدول جو

معنی هلابج - جستجوی لغت در جدول جو

هلابج
(هَُ بِ)
شیر دفزک. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَُ بَ)
آب شسته، رگ بچۀ نوزاد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(هََ لْ لا بَ)
باد سرد باباران. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ دَ رَ)
مرغزارهایی است به یمامه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(هََ لْلا)
باد سرد باباران. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، چند روز است نهایت سرد در کانون دوم. (منتهی الارب). و گویند آن در هلبه الشتاء است. (از اقرب الموارد) ، یوم هلاب، روز بادوباران ناک. (آنندراج). روزی که باد و باران دارد، سال پرباران. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَُ لَ بِ)
شیر دفزک. (از منتهی الارب). هلابج. هلباجه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا