جدول جو
جدول جو

معنی هقوغ - جستجوی لغت در جدول جو

هقوغ
(قَن ن)
سست شدن از گرسنگی یا از بیماری. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قُ)
به خواب رفتن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). خوابیدن. (اقرب الموارد) (لسان العرب) (معجم متن اللغه) ، خوابیدن اندک در روز. یک لحظه خوابیدن از روز. خواب در روز هر قدرکه باشد. (معجم متن اللغه) (لسان العرب) ، اندک خوابیدن مطلقاً. خوابیدن اندک هر وقت که باشد. اسم آن: هبغه. (معجم متن اللغه) (لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(هََ قَوْ وَ)
دراز گنده اندام گول. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
بیهوده گفتن، هذیان دراییدن، افسرده و تباه کردن دل کسی را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
چیز بسیار. (منتهی الارب). و این لغت مستعمل نیست. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هقوق
تصویر هقوق
گاینده
فرهنگ لغت هوشیار