جدول جو
جدول جو

معنی هفهف - جستجوی لغت در جدول جو

هفهف
بانگ و آواز سگ
تصویری از هفهف
تصویر هفهف
فرهنگ فارسی عمید
هفهف
(هََ هََ)
بانگ سگ را گویند، و آن را عوعو نیز گویند. (از آنندراج). هافهاف. عفعف. عوعو. پارس. وغ وغ. واغ واغ. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
هفهف
آوازسگ
تصویری از هفهف
تصویر هفهف
فرهنگ لغت هوشیار
هفهف
((هَ هَ))
صدا و آواز سگ
تصویری از هفهف
تصویر هفهف
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهفهفات
تصویر مهفهفات
زنان میان باریک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهفهفه
تصویر مهفهفه
زن میان باریک، زن کمرباریک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هفهفو
تصویر هفهفو
هافهافو
فرهنگ فارسی عمید
(مُ هََ هََ)
جمع واژۀ مهفهفه، میان باریک: مهفهفات ترک را از مرهفات هند خوشتر ندیدی. (نفثهالمصدور ص 19). رجوع به مهفهفه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ لَ)
زود رفتن. (از تاج المصادر بیهقی). شتاب رفتن، وزیدن بادکه شنیده شود آواز وی، درخشیدن، سبک گردیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ هََ هََ فَ)
زن لاغرمیان باریک شکم سبکروح. مهففه. (منتهی الارب). زن باریک میان. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(هََ فْ فَ)
یکی از هف. (منتهی الارب). رجوع به هف ّ شود
لغت نامه دهخدا
(هََ)
بال مرغ سبک در پریدن. (منتهی الارب). بال تنک و شفاف. (از اقرب الموارد) ، پیراهن تنک شفاف، لاغر. (از منتهی الارب) ، باریک شکم، تشنه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ فْ فا)
خران چست و سبک. (منتهی الارب). طیاش. (اقرب الموارد) ، سایۀ سرد و سایۀ آرمیده و سایۀتنک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، بال سبک در پریدن. (منتهی الارب). بالهای سبک پرواز. (ازاقرب الموارد) ، پیراهن تنک شفاف براق و درخشنده و سبک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ هََ هََ)
باریک میان. رجوع به مهفهفه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ مَ)
باریک شکم و لاغرمیان و نازک تن گردیدن چندانکه به شاخ درخت ماند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هفهفو
تصویر هفهفو
پیرزن فرتوت که نتواند کلمات را درست اداکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهفهفه
تصویر مهفهفه
مهفهفه در فارسی: زن باریک میان زن باریک میان، جمع مهفهفات
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مهفهفه، زنان باریک میان جمع مهفهفه: مهفهفات ترک را از مرهفات هند خوشتر ندیدی ک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفهفی
تصویر هفهفی
هفهفو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفهفو
تصویر هفهفو
((هَ هَ))
پیر، سالخورده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهفهفه
تصویر مهفهفه
((مُ هَ هَ فَ))
زن باریک میان، جمع مهفهفات
فرهنگ فارسی معین