- هشدار
سخن، علامت یا حرکتی که برای آگاهاندن و تنبیه به کار می رود، اعلام خطر، اخطار
معنی هشدار - جستجوی لغت در جدول جو
- هشدار
اخطار
- هشدار
آژیر، آگهی، اخطار
- هشدار
تحذيرٌ
- هشدار
Alert, Warning
- هشدار
alerte, avertissement
- هشدار
alerta, aviso
- هشدار
alerta, advertencia
- هشدار
alert, ostrzeżenie
- هشدار
тревога , предупреждение , предупреждение
- هشدار
тривога , попередження
- هشدار
waarschuwing
- هشدار
Alarm, Warnung
- هشدار
चेतावनी
- هشدار
সতর্কতা , সতর্কতা , সতর্কবার্তা
- هشدار
انتباہ
- هشدار
การเตือน , การเตือน , การเตือน
- هشدار
peringatan
- هشدار
אזהרה , אִזְהָרָה , אַזְהָרָה
- هشدار
警報 , 警告
- هشدار
allerta, avviso, avvertimento
- هشدار
tahadhari, onyo
- هشدار
경고
- هشدار
uyarı
- هشدار
警报 , 警告
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باهوش، هوشمند: (الب ارسلان باسیاست ومهابت بود... هشیاروشجاع ودلاور خسم افکن دشمن شکن)، زرنگ
ممتد کشیده: بالح نرم و کشداری که ملالت از آن میبارید پرسید، آنچه دارای کش (لاستیک) باشد، آنچه کش آید
نگهدارنده شهر نگهبان بلد: گردن هر مرکبی چون گردن قمری بطوق از کمد شهریار شهر گیر شهردار 0 (فرخی)، رئیس شهرداری
