جدول جو
جدول جو

معنی هشتصد - جستجوی لغت در جدول جو

هشتصد(هََ صَ)
توصیفی عددی، هشت مرتبه صد. (ناظم الاطباء). صد برابر هشت. ثمانمائه. در حساب جمّل نمایندۀ آن حرف ’ض’ است. (یادداشت به خط مؤلف) :
بود سالیان هفتصدهشتصد
که تا اوست محبوس در منظری.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
هشتصد
نادرست نویسی هشتسد پارسی است عدد اصلی برابرهشت بار (800)، پانصد بعلاوه سیصد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هشتاد
تصویر هشتاد
هشت ده تا، عدد «۸۰»
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هشت صد
تصویر هشت صد
هشت بار صد، عدد «۸۰۰»
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
توصیفی عددی. هشت مرتبه ده. (ناظم الاطباء). ثمانین. نمایندۀ آن در حساب جمّل حرف ’ف’ است. (یادداشت به خط مؤلف) :
چو گودرز و هشتاد پور گزین
همه نامداران باآفرین.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(هََ صَ)
هفت برابر صد. هفت مرتبه صد تا. نمایندۀ آن در حساب جمّل ’ذ’ (منقوط) است
لغت نامه دهخدا
نادرست نویسی هشتسدم پارسی است عددترتیبی برای هشتصد، درمرتبه هشتصد
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست نویسی هفستد عددی اصلی معادل هفت بارصد (700) پانصد بعلاوه دویست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هشتاد
تصویر هشتاد
(عدد) عدداصلی مساوی هشت بار ده پنجاه بعلاوه سی (80) ثمانین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هشتاد
تصویر هشتاد
((هَ))
عدد اصلی مساوی هشت بار ده، پنجاه بعلاوه سی
فرهنگ فارسی معین