جدول جو
جدول جو

معنی هستنک - جستجوی لغت در جدول جو

هستنک
افسانه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هستک
تصویر هستک
هسته، خسته، در علم زیست شناسی دانۀ میان میوه مانند دانۀ زردآلو، شفتالو و امثال آن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پستنک
تصویر پستنک
سنجد، درختی کوتاه و خاردار با برگ های شبیه برگ بید، گل های خوشه ای سفید و خوشبو، میوه ای کوچک با پوست سرخ رنگ و مغز سفید و آردمانند شیرین که یک هستۀ دراز سخت دارد، چوب دانه، پستانک، پستنک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هستن
تصویر هستن
بودن، وجود داشتن
فرهنگ فارسی عمید
(پِ تَ نَ)
پستانک. سنجد. سنجد گرگان. جیلان. غبیده بادام. غبیرا. سه گونه از این درخت در ایران یافت شود، دو گونه در جنگلهای خزر و یک گونه در نواحی خشک. و نیز رجوع به غبیرا و پستانک شود
لغت نامه دهخدا
(نَ وَ دَ)
وجود داشتن و زیستن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(هََ تَ)
کره های کوچک در داخل هستۀ سلول زنده. (از جانورشناسی عمومی تألیف مصطفی فاطمی ج 1 ص 14). هستک ها یا نوکلئول ها در داخل هسته به صورت چند جسم کوچک منظم یا نامنظم دیده میشوند و انکسار نور درآنها بیش از قسمتهای دیگر هسته است و خودشان در یاخته های زنده به خوبی آشکارند. رنگ های اسید را به خود میگیرند و رنگین می شوند. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 16)
لغت نامه دهخدا
درختی از تیره گل سرخیان جزو دسته سیبی ها که گلهایش دارای تخمدان 5 برچه بی میباشد. میوه اش باندازه سیب کوچکی است که برنگ قهوه یی متمایل بسبز است. این گیاه در جنگلهای شمالی ایران فراوان است و سه گونه از آن در جنگلهای شمال شناخته شده است غبیراء
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هستن
تصویر هستن
وجود داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هستک
تصویر هستک
نوکلئول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هستن
تصویر هستن
((هَ تَ))
وجود داشتن، موجود بودن، وقوع داشتن، حاصل بودن
فرهنگ فارسی معین
وسیله ای که زیر چرخ آسیاب قرار گرفته و چرخ بر روی آن بچرخد
فرهنگ گویش مازندرانی