ربودن چیزی را به فریب، سوختن پای کسی را به آتش. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خارج کردن آب از چاه. (از اقرب الموارد) ، شکافته شدن قدم و پشت دست. (از تاج المصادر بیهقی). شکافته شدن ظاهر و باطن قدم و شکافته شدن ظاهر دست... (از اقرب الموارد). کفته گردیدن پای کسی. (منتهی الارب) (آنندراج). کفته گردیدن قدم و کف پای کسی. (ناظم الاطباء) ، تباه شدن جراحت. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). تباه شدن زخم و فاسد گردیدن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
ربودن چیزی را به فریب، سوختن پای کسی را به آتش. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خارج کردن آب از چاه. (از اقرب الموارد) ، شکافته شدن قدم و پشت دست. (از تاج المصادر بیهقی). شکافته شدن ظاهر و باطن قدم و شکافته شدن ظاهر دست... (از اقرب الموارد). کفته گردیدن پای کسی. (منتهی الارب) (آنندراج). کفته گردیدن قدم و کف پای کسی. (ناظم الاطباء) ، تباه شدن جراحت. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). تباه شدن زخم و فاسد گردیدن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)