جدول جو
جدول جو

معنی هزلاع - جستجوی لغت در جدول جو

هزلاع(هَِ)
بچۀگرگ لاغرسرین که از کفتار پیدا شود. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَِ)
مرد پرخوار فراخ گلو که لقمه های بزرگ بردارد. (ناظم الاطباء). مرد بسیارخوار بزرگ لقمۀ فراخ گلو. (منتهی الارب). مأخوذ از بلع. (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد). هبلع
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
گرگ سبک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، سریع. (اقرب الموارد). ج، هزالج. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ زَلْ لَ)
تیزرو. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به هزلج شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
مرد ضعیف بددل. (غیاث از صراح اللغه) ، منفرد. (اقرب الموارد) : ما فی الجعبه الا سهم هزاع، در کیش به جز یک تیر نیست. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ زْ زا)
شیر که در شکار بسیار شکند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ زَ عَ)
سخت حریص شدن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هزاع
تصویر هزاع
تک، تنها
فرهنگ لغت هوشیار