جدول جو
جدول جو

معنی هزبراوژن - جستجوی لغت در جدول جو

هزبراوژن(رَ)
شیرکش. هزبرافکن. شجاع:
مرا بخت از این هردو فرخ تر است
که پیل هزبراوژنم کهتر است.
فردوسی.
رجوع به هزبر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ بُ)
شیرافکن. شیراوژن. شیرکش. شجاع. دلیر:
دریغ آن هزبرافکن گردگیر
دلیر و جوان و سوار و هژیر.
فردوسی.
بهومان سپرد آن زمان قلبگاه
سپاهی هزبرافکن و رزم خواه.
فردوسی.
یل اژدهاکش به گرز و به تیر
سوار هزبرافکن و گردگیر.
اسدی
لغت نامه دهخدا