شیرافکن. شیراوژن. شیرکش. شجاع. دلیر: دریغ آن هزبرافکن گردگیر دلیر و جوان و سوار و هژیر. فردوسی. بهومان سپرد آن زمان قلبگاه سپاهی هزبرافکن و رزم خواه. فردوسی. یل اژدهاکش به گرز و به تیر سوار هزبرافکن و گردگیر. اسدی
شیرافکن. شیراوژن. شیرکش. شجاع. دلیر: دریغ آن هزبرافکن گردگیر دلیر و جوان و سوار و هژیر. فردوسی. بهومان سپرد آن زمان قلبگاه سپاهی هزبرافکن و رزم خواه. فردوسی. یل اژدهاکش به گرز و به تیر سوار هزبرافکن و گُردگیر. اسدی