جدول جو
جدول جو

معنی هزارچشمه - جستجوی لغت در جدول جو

هزارچشمه
بیماری سرطان، کفگیرک
تصویری از هزارچشمه
تصویر هزارچشمه
فرهنگ فارسی عمید
هزارچشمه
(هََ چَ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان شاه آباد که دارای 134 تن سکنه است. آب آن از رود خانه راوند و چشمه و محصول عمده اش غله و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
هزارچشمه
سرطان، کفگیرک. توضیح بنظرمی آیدکه معنی دوم اصح است
تصویری از هزارچشمه
تصویر هزارچشمه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََ / هَِ چَ / چِ)
هوفاریقون. گیاهی است از تیره هوفاریقونی نزدیک به تیره پنیرکان که در برگ آن کیسه های اسانسی بسیار است و چون آن برگ را در برابر آفتاب گیرند مانند آن است که سوراخ بسیار دارد و به همین جهت آن را هزارچشم نامیده اند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 204)
لغت نامه دهخدا
(چَ چَ مِ)
مزرعه ای است از تویسرکان جدیدالبناءاز متعلقات کاوکران. آب در آنجا کم است. از شکاف کمری بقدر یک لولۀ آفتابه آب جاری بوده است و این آب از چهار سوراخ بیرون می آمده بنابراین استخری بستند ونام او را چهارچشمه گذاشتند. در زیر استخر چهار جریب باغ بعمل آورده اند. (از مرآت البلدان ج 4 ص 298)
دهی است از دهستان کلیائی بخش اسدآباد شهرستان همدان. 170 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات و صیفی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان از قبیل قالی بافی میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(هََ / هَِ چَ)
رجوع به هزارجشان و هزارافشان و هزارکشان شود
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ)
نیز از بلوک حمزه لوی جاپلق است و این چار چشمه شش قلعه میباشد واقع در یک محل و هر یک از قلاع رعیت نشین و آب و ملک علیحده دارد شهر جاپلق عبارت از همین چار چشمه است چنانکه در جاپلق نگاشته شد. (مرآت البلدان ج 4 ص 43)
از قرای بلوک پشتۀ جاپلق است. (مرآت البلدان ج 4 ص 43)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
نام قسمتی از راه چالوس. (یادداشت به خط مؤلف). نام یکی از کوههای کوهستان غربی کلارستاق است. (از سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 146 از ترجمه فارسی)
لغت نامه دهخدا
گیاهی ازتیره نعناعیان که پایااست وریشه ای دارای الیاف طویلی میباشد و ساقه اش خزنده است برگهایش متقابل وگردوگلهایش صورتی یابنفشند این گیاه دراماکن مرطوب میروید، لبلاب الارض خاماقس، گیاهی ازرده دولپه ایهای جداگلبرگ وازتیره هیپریکاسه که دارای برخی گونه های درختچه ای شکل نیز میباشند. برگهایش کوچک وغالبا بدون دم گل میباشند پهنک برگها بنظرمی آید که دارای سوراخهای ریزی است درحالیکه درحقیقت درمحل این سوراخها نسج غده ای ریزشفاف وقابل عبور نور وجوددارد (علت وجه تسمیه) گلهایش سفیدیازردندودرانتهای ساقه قراردارند درحدود 180 گونه ازاین گیاه شناخته شده که غالبا درنواحی معتدل میرویند ازسرشاخه های گل داراین گیاه ماده روغنی شکلی استخراج میکنندکه دردگوش رانافع است، داذی داذی رومی حشیشه القلب هیپریقون هپریقون ایفاریقون بقله یوحنا خشیشه الجزایز عشبه القلب جوجادو اوفاریقون هوفاریقون هیوفایوقن میسه بنیوله نوشه علف جای نارقیصر ناکیسر. هزارچشمه سرطان، کفگیرک: (خواجه بزرگ قصه برپشت گردانید وبنوشت که: الخراج خراج ادائه دوائه. گفت: خراج ریش هزارچشمه است. گزاردن اوداروی اوست)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هزارچشان
تصویر هزارچشان
هزارگوشان سیاه دارو کرمه البیضا نخوش. توضیح عنب الحیه میوه آنست
فرهنگ لغت هوشیار
تپه ای بزرگ میان جنگل چلی کتول
فرهنگ گویش مازندرانی