جدول جو
جدول جو

معنی هزاربندک - جستجوی لغت در جدول جو

هزاربندک
(هََ / هَِ بَ دَ)
عصی الراعی. (بحر الجواهر). رجوع به هزارجشان و هزارفشان و هزارکشان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ازاربند
تصویر ازاربند
بند شلوار
فرهنگ فارسی عمید
(هََ / هَِ بَ دَ / دِ)
به گفتۀ بلعمی لقب مهرنرسی از فرزندان اسفندیار است که یزدگرد اوّل ساسانی او را وزارت داد و بهرام گور نیز این شغل بدو سپرد و مردمان از وزارت او شادمان بودند. رجوع به تاریخ بلعمی ص 944 شود
لغت نامه دهخدا
(هََ)
کوهی در راه چالوس. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اِ بَ)
همیان. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(هََ بَ)
در تشکیلات مرکزی حکومت ساسانی وزیر بزرگ را هزاربد می گفتند که به زبان پهلوی ساسانی هزارپتی میشود. (از ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستن سن ترجمه رشید یاسمی چ 2 ص 133)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ازاربند
تصویر ازاربند
بند شلوار
فرهنگ لغت هوشیار