- هزاراسب (هََ)
قلعه ای است استوار و شهری پرآب که گرد آن را آب گرفته است و از یک سوی به خشکی راه دارد. تا خوارزم سه روزراه است و راه آن همه بازارهاست. (معجم البلدان). قلعه ای است از مضافات خراسان. (برهان). این شهر در جنگهای سلطان سنجر و اتسز خوارزمشاه مورد محاصرۀ لشکرسنجر قرار گرفت و در ضمن محاصره، ادیب صابر این رباعی را بر تیری نوشت و درون قلعه انداخت:
ای شاه همه ملک زمین حسب تو راست
از دولت و اقبال جهان کسب تو راست
امروز به یک حمله ’هزاراسب’ بگیر
فردا خوارزم و صدهزار اسب تو راست.
و رشید وطواط در پاسخ اورباعی دیگری نوشت و با تیری از درون قلعه به سوی لشکر سنجر انداخت:
ای شه که به جامت می صافی است نه درد
اعدای تو را ز غصه خون باید خورد
گر خصم تو ای شاه شود رستم گرد
یک خر ز ’هزاراسب’ نتواند برد.
جوینی در جهانگشا نویسد که این قصبه اکنون پس از حملۀ مغول در آب غرق شده است. (از تاریخ جهانگشای جوینی ج 2 ص 8، 9 و 56)
ای شاه همه ملک زمین حسب تو راست
از دولت و اقبال جهان کسب تو راست
امروز به یک حمله ’هزاراسب’ بگیر
فردا خوارزم و صدهزار اسب تو راست.
و رشید وطواط در پاسخ اورباعی دیگری نوشت و با تیری از درون قلعه به سوی لشکر سنجر انداخت:
ای شه که به جامت می صافی است نه درد
اعدای تو را ز غصه خون باید خورد
گر خصم تو ای شاه شود رستم گرد
یک خر ز ’هزاراسب’ نتواند برد.
جوینی در جهانگشا نویسد که این قصبه اکنون پس از حملۀ مغول در آب غرق شده است. (از تاریخ جهانگشای جوینی ج 2 ص 8، 9 و 56)
