جدول جو
جدول جو

معنی هرگبذ - جستجوی لغت در جدول جو

هرگبذ
(هََ بَ)
ارگبذ. ارگبد. (از ایران در زمان ساسانیان ترجمه فارسی چ 1ص 65). نگهبان و رئیس ارگ شهر. رجوع به ارگبذ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََبِ)
جمع واژۀ هیربذ. (المعرب جوالیقی ص 166). هرابذه. رجوع به هیربد، هربذ، هیربذ و هرابذه شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ بِ)
هربد. یعنی مجاور آتشکدۀ هنود یا مردم باقدر و عالم ایشان. (منتهی الارب). نگهبانان آتشکده های هند و آنها براهمه اند و گویند بزرگان هند و علمای آن دیارند. (اقرب الموارد) ، خادم آتشکدۀ مغان. (منتهی الارب). و گویند خدم آتشکدۀ مجوس اند و این لغت فارسی است. (اقرب الموارد) ، قاضی گبران. ج، هرابذه. (منتهی الارب). رجوع به هرابذه و هربد شود
لغت نامه دهخدا
رئیس ارگ رئیس قصر کوتوال دژبان (یکی از شغلها و منصبهای بزرگ در روزگار هخامنشیان و ساسانیان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرابذ
تصویر هرابذ
جمع هربذ، هیربدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هربذ
تصویر هربذ
پارسی تازی گشته هیربد هربد، جمع هرابذه
فرهنگ لغت هوشیار