ماهی است. (منتهی الارب). نوعی ماهی است. (اقرب الموارد) ، نوعی از خبیث ترین مار، مرکب میان باخه و سیاه مار که ششماه خواب کند و گزیده اش جان بر نشود. (منتهی الارب). گزیده اش بسلامت نماند. (اقرب الموارد)
ماهی است. (منتهی الارب). نوعی ماهی است. (اقرب الموارد) ، نوعی از خبیث ترین مار، مرکب میان باخه و سیاه مار که ششماه خواب کند و گزیده اش جان بر نشود. (منتهی الارب). گزیده اش بسلامت نماند. (اقرب الموارد)
نام آواز خندۀ ممتد، آهسته تر از قهقهه. (یادداشت به خط مؤلف). ترکیب ها: - هرهر خندیدن. هرهر کردن. هرهر و کرکر. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به این ترکیبات در جای خود شود
نام آواز خندۀ ممتد، آهسته تر از قهقهه. (یادداشت به خط مؤلف). ترکیب ها: - هرهر خندیدن. هرهر کردن. هرهر و کرکر. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به این ترکیبات در جای خود شود
بسیار از آب و شیر. (منتهی الارب). هرهر. (اقرب الموارد) ، آنچه برافتد از دانۀ انگور، گوسپند کلانسال، آب بسیار که آواز هرهر آید از وی، نوعی از کشتی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به هرهر و هرهره شود
بسیار از آب و شیر. (منتهی الارب). هُرهُر. (اقرب الموارد) ، آنچه برافتد از دانۀ انگور، گوسپند کلانسال، آب بسیار که آواز هرهر آید از وی، نوعی از کشتی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به هرهر و هرهره شود
زنوییدن سگ و زونویه. (تاج المصادر بیهقی). بانگ کردن سگ. (یادداشت به خط مؤلف). بانگ سگ از سرما کمتر از نباح. و یوم هریر روزی است که در آن میان بکر بن وائل و تمیم جنگ شد و حارث بن بیبه، سید تمیم کشته شد، مکروه و ناپسند داشتن چیزی را. (منتهی الارب). دشخوار داشتن چیزی را. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر اللغه زوزنی)
زنوییدن سگ و زونویه. (تاج المصادر بیهقی). بانگ کردن سگ. (یادداشت به خط مؤلف). بانگ سگ از سرما کمتر از نباح. و یوم هریر روزی است که در آن میان بکر بن وائل و تمیم جنگ شد و حارث بن بیبه، سید تمیم کشته شد، مکروه و ناپسند داشتن چیزی را. (منتهی الارب). دشخوار داشتن چیزی را. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر اللغه زوزنی)