جدول جو
جدول جو

معنی هرنجت - جستجوی لغت در جدول جو

هرنجت
کوفه، مانده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هرنج
تصویر هرنج
دهانۀ قنات که آب از آنجا بیرون می آید و روی زمین جاری می شود
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
مکر و حیله، خبث و خباثت، بدگویی، بد مردم در دل نگاه داشتن را نیز گویند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(هََ رَ)
دهی است از دهستان وسط بخش طالقان شهرستان تهران واقع در 6 هزارگزی شمال طالقان جایی است کوهستانی و سردسیر و دارای 888 تن سکنه. از چشمه سارها و رود خانه محلی مشروب میشود. محصول عمده اش غله، یونجه و میوه است. شغل اهالی زراعت و کرباس و گلیم بافی، جاجیم و قالیچه بافی است. آثار قلعۀ خرابه ای در8 هزارگزی شمال ده روی کوه مشاهده میشود که به قلعه منصور معروف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
خرد کردن، ریز کردن، جو پوست گرفته
فرهنگ گویش مازندرانی
رنجه شدن از خستگی
فرهنگ گویش مازندرانی