بانگ برداشتن. برآوردن بانگی بلند و خشن. طرق و طرق کردن. چکاچاک کردن. درق و درق کردن. تراک کردن. طراق طراق کردن، طراق طراق کردن استخوان (در حمام) ، در را کوبیدن. (دزی ج 2 ص 37)
بانگ برداشتن. برآوردن بانگی بلند و خشن. طرق و طرق کردن. چکاچاک کردن. درق و درق کردن. تراک کردن. طراق طراق کردن، طراق طراق کردن استخوان (در حمام) ، در را کوبیدن. (دزی ج 2 ص 37)
عبارت است از تربیت اسب و لوازم تعلیم آن: و البیطره هی النظر فی احوال الخیل من جهت الصحه و المرض و الزرطقه هی عباره عن عربیه الخیل فی تعلیمها و لوازمها. (کامل الصناعتین المعروف بالناصری، یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
عبارت است از تربیت اسب و لوازم تعلیم آن: و البیطره هی النظر فی احوال الخیل من جهت الصحه و المرض و الزرطقه هی عباره عن عربیه الخیل فی تعلیمها و لوازمها. (کامل الصناعتین المعروف بالناصری، یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغتی است در اراقه. (منتهی الارب). ریختن آب و خون و جز آن. (منتهی الارب). و اصل آن اراقه است. (از اقرب الموارد). رجوع به اراقه شود، فرود آمدن اول شب. (منتهی الارب)
لغتی است در اراقه. (منتهی الارب). ریختن آب و خون و جز آن. (منتهی الارب). و اصل آن اِراقه است. (از اقرب الموارد). رجوع به اراقه شود، فرود آمدن اول شب. (منتهی الارب)