معنی هرشفه در لغت نامه دهخدا

اسفنج. (فهرست مخزن الادویه). اسفنج. رغوهالحاجین. ابر مرده. سفنج. (یادداشت به خط مؤلف)

معنی هرشفه در لغت نامه دهخدا

اندک اندک آب آشامیدن. (منتهی الارب)، خشک گردیدن. (اقرب الموارد)

معنی هرشفه - جستجوی لغت در جدول جو

هرشفه

لغت نامه دهخدا

هرشفه

لغت نامه دهخدا

هرشه

عشقه، لبلاب، هر گیاهی که به درخت بپیچد

فرهنگ فارسی عمید

حرشفه

(حَ شَ فَ)

زمین سخت و درشت. (منتهی الارب). زمین درشت

لغت نامه دهخدا

خرشفه

(خَ شَ فَ)

جنبش. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، آمیختگی سخن، زمین درشت از سنگ نرم که مثل دندان باشد و در آن رفتن نتوانند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس)

لغت نامه دهخدا

قرشفه

(قُ رَ شی یَ)

جایی است در بلاد روم. (معجم البلدان)

لغت نامه دهخدا

کرشفه

(کَ شَ فَ / کِ شِ فَ)

زمین درشت. کرشافه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). زمین درشت و سخت غیر مزروع. (ناظم الاطباء)

لغت نامه دهخدا

مرشفه

(مِ شَ فَ)

رکو که سر قلم بدان پاک کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا). فراعه. (السامی فی الاسامی چ عکسی ص 42)