جدول جو
جدول جو

معنی هرشبه - جستجوی لغت در جدول جو

هرشبه
(هَِ شَبْ بَ)
گنده پیر کلانسال. (منتهی الارب). عجوز مسنه. هرشفه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هرشه
تصویر هرشه
عشقه، لبلاب، هر گیاهی که به درخت بپیچد
فرهنگ فارسی عمید
(تَ فُ)
خوب و نیکو نکردن کار را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَِ دَبْ بَ)
گنده پیر. (منتهی الارب). العجوز. (اقرب الموارد) ، مرد بددل کلان شکم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ دَ بَ)
نوعی از دویدن گرانبار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَِ شَمْ مَ)
گوسپند بسیارشیر. (منتهی الارب). الغزیره من الغنم. (اقرب الموارد) ، زمین درشت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
اسفنج. (فهرست مخزن الادویه). اسفنج. رغوهالحاجین. ابر مرده. سفنج. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
اندک اندک آب آشامیدن. (منتهی الارب) ، خشک گردیدن. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رُ بَ)
کشکول. (ناظم الاطباء) ، نارجیل خالی از مغز که بدان آب بردارند. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ شَ / شِ)
عشقه را گویند و آن گیاهی است که بر درخت پیچد و آن را به عربی حبل المساکین گویند. (برهان). لبلاب را گویند. (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رشبه
تصویر رشبه
رشبه آوند نارگیلی کشکول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرشه
تصویر هرشه
((هَ شَ یا ش))
چنگال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هرشه
تصویر هرشه
((هَ ش))
عشقه، هر گیاهی که به درخت بپیچد
فرهنگ فارسی معین