- هرزهمرض
- هرزه بی معنی، پروپاچه گیر وقیح
معنی هرزهمرض - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نادرست نویسی هرزه مرس پارسی است هرزه گرد، پر و پاچه گیر
هرزه گردن ولگرد وگریزپا (جانور) یا سگ هرزه مرس. سگ هرزه گرد: (عمردرپیروی حرص وهوس نتوان کرد همعنانی به سگ هرزه مرس نتوان کرد) (صائب)
سگ بی قلاده که هر جا می خواهد برود، سگ ولگرد
هرزه دو
آنکه همه جاآمدوشدمیکند: (هرزه گرد بی نماز هواپرست هوس باز که روزها بشب آزد دربند شهوت وشبها روزکند دربند غفلت)، آنکه درجایی بندنشود: (تادل هرزه گرد من رفت بچین زلف او زان سفر دراز خودعزم وطن نمیکند) (حافظ)، آنکه باافرادناصالح معاشرت کند: (ای بت هرزه گرد هرجایی، وی برآنورده سربشیدایی خ) (ضیاء اصفهانی)، افزاریست که علاقمندان برای باز کردن کلاف نخ وابریشم بکاربرند توضیح دراراک (سلطان اباد) وبعض نقاط دیگر چرخ ساده پایه داریست که کلاف نخ رابه گرد آن افکنندو بااستفاده ازگردش آن بازکنند
آنکه بیجاخرج کند، مسرف