جدول جو
جدول جو

معنی هرزهخرج - جستجوی لغت در جدول جو

هرزهخرج
آنکه بیجاخرج کند، مسرف
تصویری از هرزهخرج
تصویر هرزهخرج
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هرزهخرجی
تصویر هرزهخرجی
بیجاخرج کردن اسراف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزه رو
تصویر هرزه رو
هرزه دو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزهمرض
تصویر هرزهمرض
هرزه بی معنی، پروپاچه گیر وقیح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزهمرس
تصویر هرزهمرس
هرزه گردن ولگرد وگریزپا (جانور) یا سگ هرزه مرس. سگ هرزه گرد: (عمردرپیروی حرص وهوس نتوان کرد همعنانی به سگ هرزه مرس نتوان کرد) (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزهگرد
تصویر هرزهگرد
آنکه همه جاآمدوشدمیکند: (هرزه گرد بی نماز هواپرست هوس باز که روزها بشب آزد دربند شهوت وشبها روزکند دربند غفلت)، آنکه درجایی بندنشود: (تادل هرزه گرد من رفت بچین زلف او زان سفر دراز خودعزم وطن نمیکند) (حافظ)، آنکه باافرادناصالح معاشرت کند: (ای بت هرزه گرد هرجایی، وی برآنورده سربشیدایی خ) (ضیاء اصفهانی)، افزاریست که علاقمندان برای باز کردن کلاف نخ وابریشم بکاربرند توضیح دراراک (سلطان اباد) وبعض نقاط دیگر چرخ ساده پایه داریست که کلاف نخ رابه گرد آن افکنندو بااستفاده ازگردش آن بازکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزهخوری
تصویر هرزهخوری
هرزه خواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزهخور
تصویر هرزهخور
هرزه خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزهخند
تصویر هرزهخند
آنکه بیهوده یا بکوچکترین سببی خندد: (به مکتب جگرگوشکان گریه مند غلامان به بازاروکوهرزه خند) (ظهوری)
فرهنگ لغت هوشیار