جدول جو
جدول جو

معنی هرجشه - جستجوی لغت در جدول جو

هرجشه
(هَِ جِ شَ)
شتر مادۀ سالخورده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هرشه
تصویر هرشه
عشقه، لبلاب، هر گیاهی که به درخت بپیچد
فرهنگ فارسی عمید
(هَِ دِ شَ)
کلانسال از شتر ماده و زن و گوسپند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(جِ شَ)
جماعت و گروه نو فراهم آمده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). هابشه. ج، هواجش: جأت هاجشه من ناس. (اقرب الموارد). و رجوع به هابشه شود
لغت نامه دهخدا
(هََ شَ)
غضب. (منتهی الارب) ، برخاستگی. (منتهی الارب). نهضت. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَِ جَ)
کمان نرم. (منتهی الارب). ج، هرج. (اقرب الموارد) ، نوع. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ شَ / شِ)
عشقه را گویند و آن گیاهی است که بر درخت پیچد و آن را به عربی حبل المساکین گویند. (برهان). لبلاب را گویند. (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هاجشه
تصویر هاجشه
گروه گروه مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هجشه
تصویر هجشه
خیزش بر خاستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرشه
تصویر هرشه
((هَ شَ یا ش))
چنگال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هرشه
تصویر هرشه
((هَ ش))
عشقه، هر گیاهی که به درخت بپیچد
فرهنگ فارسی معین