جدول جو
جدول جو

معنی هرجان - جستجوی لغت در جدول جو

هرجان
(هََ)
به لغت اهل مغرب نوعی بادام کوهی است و به عربی روغن آن را زیت الهرجان گویند. درد پشت را نافع است و قوه باه دهد. (برهان). لوزالبربر. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
هرجان
(هََ رَ)
دهی بوده است از دهستان کوهستان، از بخش کلارستاق تنکابن. (از مازندران و استرآباد رابینو ص 146 از ترجمه فارسی)
لغت نامه دهخدا
هرجان
نوعی بادام کوهی زیتون مراکشی لوزالبربر روغن آنرابعربی زیت الهرجان گویند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرجان
تصویر مرجان
(دخترانه)
گیاهی دریایی، معرب از سریانی، جانور بی مهره کوچک دریایی، بقایای قرمز رنگ رسوب یافته از همین جانور که در جواهرسازی کاربرد دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هجران
تصویر هجران
جدایی، دوری از دوستان و یاران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیجان
تصویر هیجان
برانگیخته شدن، مضطرب گشتن، به جوش و خروش آمدن، اضطراب، جوش و خروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرجان
تصویر مرجان
جانور بی مهرۀ دریایی که مانند گیاه به زمین چسبیده است، بقایای قرمز رنگ این جانور که در جواهرسازی به کار می رود، سنگ شجری
فرهنگ فارسی عمید
صورتی از طمرجان، یا طحوان، یا طیم جان، یا طمیرخان که دیهی است از حوالی مرغزار آورد (معروف به کوشک زرد) از مرغزارهای فارس. (نزهه القلوب چ لیدن ج 3 ص 134)
لغت نامه دهخدا
(کَ هََ)
موضعی است در فارس. (از معجم البلدان). لاغر و کهرجان، این نواحی کارزین است و گرم سیر است و هوا و آب ناموافق... و در این دو جای جامع و منبر نیست. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 140). حاصلش غله و پنبه و خرماست. (از نزهه القلوب ج 3 ص 119)
لغت نامه دهخدا
(مِ رَ)
مهرگان. شانزدهم مهرماه. (بحر الجواهر). مهرگان و آن شانزدهم ماه مهر باشد. (مهذب الاسماء). نزد ایرانیان، چون نام روز و نام ماه یکی می شده است آن روز جشن می بوده است چنانکه تیرروز (سیزدهم) از تیرماه جشن تیرگان بوده است و بهمن روز (دوم) از بهمن ماه بهمنگان و روز مهر (شانزدهم) از ماه مهر مهرگان:
خجسته مهرجان آمد سوی شاه جهان آمد
بباید داد داد او به کام دل به هرچت گر.
دقیقی.
فرمود تا آن روز را جشنی سازند و مهرجان آن روز ساختند و پس آیین گشت که هر سال آن روز مهرجان میداشتند. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 36). پس انوشروان اورا گفت مهرجان نزدیک آمده ست... و انوشروان با لشکر خویش قاعده نهاده بود که روز مهرجان خوانی عظیم خواهم نهاد... و فرستاد تا روز مهرجان را آن جماعت را بگیرند... و چون مهرجان درآمد فرمود تا بر شط دجله خوانی عظیم نهادند. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 90). پس آن را (مشاهره را) وضع کردند و بر اهل بازار نهادند هدیۀ نوروز و مهرجان نام کردند و مهرجان روزی است در ایام خریف. (تاریخ قم ص 165)، مهرگان. وقت خزان. تیرماه. پائیز. مهرگان یعنی تیرماه. (دهار). رجوع به مهرگان شود
لغت نامه دهخدا
(مِ جِ)
نام قدیم اسفراین است. اسفراین. (دمشقی) ، نام قریه ای به اسپراین از بناهای قباد فیروز پدر انوشیروان. قریه ای است در اسفراین. (انجمن آرا) (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مرجان
تصویر مرجان
نوعی گیاه دریایی که سرخرنگ و قیمتی می باشد مانند یاقوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیجان
تصویر هیجان
جوشش، شور، انگیخته شدن، اضطراب و جوش و خروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرمان
تصویر هرمان
خرد و هوش، عقل نا امیدی، یاس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هجران
تصویر هجران
مفارقت، فرق، جدائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هربان
تصویر هربان
گریستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرجان
تصویر عرجان
لنگان رفتن، جمع عارج، پوشیدگان نبود گان
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی تازی شده: چلغوزه پارسی تازی شده ارگان گونه ای از زیت ها زالزالک زیتون مرا کشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهرجان
تصویر مهرجان
جشن مهرگان، جشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرجان
تصویر جرجان
پارسی تازی گشته گرگان شهری است در استر آباد
فرهنگ لغت هوشیار
((مَ))
نوعی از جانوران دریایی شبیه به گیاه که مانند گیاه به زمین نمی چسبد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هجران
تصویر هجران
جدایی، دوری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هیجان
تصویر هیجان
((هَ یَ))
آشفته شدن، برانگیخته شدن، اضطراب، خشم، غضب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هجران
تصویر هجران
جدایی، دوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هیجان
تصویر هیجان
Thrill, Cliffhanger, Commotion, Emotion, Excitement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هیجان
تصویر هیجان
suspense, commotion, émotion, excitation, frisson
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از هیجان
تصویر هیجان
cliffhanger, commotie, emotie, opwinding, sensatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هیجان
تصویر هیجان
cliffhanger, agitazione, emozione, eccitazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از هیجان
تصویر هیجان
Cliffhanger, Aufruhr, Emotion, Aufregung, Nervenkitzel
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هیجان
تصویر هیجان
suspense, comoção, emoção, excitação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هیجان
تصویر هیجان
клиффхэнгер , метушня , емоція , хвилювання , трепет
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هیجان
تصویر هیجان
клиффхэнгер , беспорядок , эмоция , волнение , трепет
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هیجان
تصویر هیجان
cliffhanger, zamieszanie, emocja, ekscytacja, dreszcz
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هیجان
تصویر هیجان
suspenso, conmoción, emoción, excitación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هیجان
تصویر هیجان
रोमांच , हलचल , भावना , उत्तेजना
دیکشنری فارسی به هندی