جدول جو
جدول جو

معنی هراکلید - جستجوی لغت در جدول جو

هراکلید
(هَِ)
هراکلیدها به اعقاب هراکلس اطلاق شده است و بسیاری از خانواده های سلطنتی که در دورۀ هلنی در روم و یونان سلطنت کردند، خود را منسوب به هراکلس میشمردند. (از فرهنگ اساطیر یونان و روم تألیف پیر گریمال، ترجمه بهمنش ص 408)
نام خاندانی است که در لیدیه سلطنت کرده اند و آغاز سلطنت آنها ظاهراً اواخر قرن هشتم قبل از میلاد مسیح بوده است. رجوع به ایران باستان پیرنیا، ص 194 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَِ)
امپراطور معروف رم شرقی که دوران حکومتش از 610 تا 641 میلادی بود. وی در کاپادوکیه متولد شد. نام پدرش نیز هراکلیوس بود. وی معاصر خسروپرویز بود و با ایران و مصر جنگهایی کرد. جنگ او با ایران بر سر سوریه بود و میان سالهای 613 و 614 میلادی واقع شد و به شکست هراکلیوس پایان یافت. (از فرهنگ بیوگرافی وبستر). رجوع به هرقل شود
لغت نامه دهخدا
(هََ کِ لَ)
ماهی سطبر تناور. (منتهی الارب). ضخام السمک. (اقرب الموارد) ، سگ ماهی. (منتهی الارب). کلاب الماء. (اقرب الموارد) ، شتر آبی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، ستور دریایی کلان سرین. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، گردآمدنگاه امواج دریا. (منتهی الارب). و مفرد آن هرکل است. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَِ لِ)
لاتن ها او را ’هرکول’ خوانند. معروفترین و ملی ترین قهرمان داستانهای کلاسیک یونان وروم است. نام او را در داستانهای کلاسیک از دورۀ پیش از هلن تا پایان عهد قدیم می بینیم و چون نام وی دردورۀ طولانی تاریخ اساطیری دیده میشود، زمان او درست معلوم نیست و داستان سرایان یونان کهن نیز در طبقه بندی اساطیر مربوط به او دچار اشکال شده اند. نام اصلی او در اساطیر یونان آلسید بوده است ولی به مناسبت پذیرفتن مأموریت های هرا به هراکلس موسوم گشت، یعنی ’پیروزی هرا’. افسانه های مربوط به هراکلس شامل دو قسمت مهم است یکی اردوکشیهای متفرقی است که هراکلس درآن قهرمانیهای ارزنده از خود بروز میدهد و دیگر داستانهای ’دوازده خوان’ است که در هر مرحلۀ آن هراکلس دشمنی شگرف را از پیش پای برمیدارد. (از فرهنگ اساطیر یونان و روم، اثر پیر گریمال ترجمه بهمنش). افسانه های این قهرمان بسیار وسیع است و در برخی از آنها بقدری شگفتی و عظمت تصور بچشم میخورد که از نظر هنری بسیار قابل تحسین است. هراکلس در اساطیر یونان یکی از فرزندان زئوس و برادر آپولون است. مرگ وی به سبب زهرآلود بودن لباسی اتفاق می افتد که برای انجام قربانی در برابر زئوس به تن می کند و زهر مطابق روایات از منافذ پوستی او نفوذ می یابد و او را مسموم می سازد. رجوع به فرهنگ اساطیر یونان و روم صص 375- 408 شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
در جزیره سیسیل شهری به نام هراکلا وجود داشته که آن را ’می نوا’ نیزمیگفته اند. (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود
یکی از بلاد قدیمی آسیای صغیر و از جمله مهاجرنشینهای میله توس بوده است. (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود
لغت نامه دهخدا
(هََ)
شهری در ایتالیای قدیم کنار دریای ایونیا که امروز شهر پولیکری به جای آن بنا شده است و نام دیگر آن پرنت بود. (فوستل دوکولانژ)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
مطابق نوشتۀ مورخ یونانی ژوستن نام پسر اسکندر مقدونی است که پس از درگذشت وی در پرگام میزیست و مادرش برسین نام داشت. یکی از سرداران به نام مل اگر پیشنهاد کرده بود که هراکل را بجانشینی اسکندر برگزینند و او هنوز کودکی بیش نبود و این کار سر نگرفت. (از ایران باستان پیرنیا ص 1960)
پهلوان داستانهای یونانی است که به عقیدۀ یونانیهای قدیم پس از مرگ نیم خدا گردید. (از ایران باستان پیرنیا حاشیۀ ص 581). هراکلس. هرکول. رجوع به هراکلس و هرکول شود
لغت نامه دهخدا
(هَُ کِ)
آکنده اندام از شتر و مردم. (منتهی الارب). شتر یا مرد جسیم ضخم. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَِ دِ)
شخصی است که تاریخ ایران را در پنج جلد نوشته و اثرش مورد توجه مورخان ایران پیش از اسلام است. رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 1098 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از هراکله
تصویر هراکله
کوهه گاه گرد آمدنگاه کوهه، سگ ماهی
فرهنگ لغت هوشیار