- هراسان
- ترسان، بیمناک، در حال ترس و بیم
معنی هراسان - جستجوی لغت در جدول جو
- هراسان
- نگران، ترسان
- هراسان
- ترسان، ترسیده
- هراسان
- Alarmed
- هراسان
- alarmado
- هراسان
- alarmado
- هراسان
- przestraszony
- هراسان
- напуганный
- هراسان
- наляканий
- هراسان
- geschrokken
- هراسان
- alarmiert
- هراسان
- alarmé
- هراسان
- allarmato
- هراسان
- घबराया हुआ
- هراسان
- আতঙ্কিত
- هراسان
- endişelenmiş
- هراسان
- na wasiwasi
- هراسان
- מזועזע
- هراسان
- terkejut
- هراسان
- مفزّعٌ
- هراسان
- خوفزدہ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هراس دادن ایجادترس کردن تخویف
ناهراس، بدون ترس بی بیم مقابل هراسان
مشرق مقابل بابل مغرب، نغمه ایست از موسیقی قدیم
هراسان
هراس دادن ایجادترس کردن تخویف
ترسیدن بیمناک شدن: (... سلطان... برلشکرگاه آرمانوس رالله مشاهده کرد ازآن سپاه هراسان شدند)
وحشت کردن