جدول جو
جدول جو

معنی هراجیل - جستجوی لغت در جدول جو

هراجیل
(هََ)
مردمان درازقامت، شتران آگنده گوشت فربه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرافیل
تصویر سرافیل
(پسرانه)
مخفف اسرافیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سراویل
تصویر سراویل
سروال ها، شلوارها، زیرجامه ها، جمع واژۀ سروال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرافیل
تصویر سرافیل
اسرافیل، در ادیان سامی، فرشتۀ موکل بر باد که در روز رستاخیز در صور خود می دمد تا مردگان زنده شوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نارجیل
تصویر نارجیل
نارگیل، میوه ای کروی شکل و بزرگ با پوسته ای قهوه ای و سخت و گوشتی سفید که درون آن شیرۀ سفید خوراکی قرار دارد، درخت این میوه که شبیه درخت خرما است و برگ های بزرگ به درازی دو متر دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اناجیل
تصویر اناجیل
انجیل ها، کتب در شرح زندگانی حضرت عیسی ها، مژده ها، بشارت ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرابیل
تصویر سرابیل
سربال ها، پیراهن ها، جامه ها، پوشاک ها، جمع واژۀ سربال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اراجیف
تصویر اراجیف
سخنان بیهوده، دروغ و بی اصل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هرجایی
تصویر هرجایی
آواره، دوره گرد، هرزه گرد، برای مثال طبع تو سیر آمد از من جای دیگر دل نهاد / من که را جویم که چون تو طبع هرجاییم نیست (سعدی۲ - ۳۶۹)
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
جمع واژۀ برغیل. (منتهی الارب). مخالیف. روستا. حومه. (یادداشت مؤلف). رجوع به برغیل شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ انجیل. (ناظم الاطباء) (آنندراج).
- اناجیل اربعه، انجیل متی، انجیل لوقا، انجیل یوحنا، انجیل مرقس. (از قاموس کتاب مقدس، ذیل انجیل). رجوع به انجیل شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
جمع واژۀ برطیل. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به برطیل شود، بندکرده، فروهشته، بالازده، خراب و منهدم. مضمحل. (یادداشت مؤلف). رجوع به برافکندن و افکنده در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
کرفس بستانی. (آنندراج). کرفس. (فهرست مخزن الادویه) (اختیارات بدیعی).
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ ارجال. جج رجل و رجل. پیادگان.
لغت نامه دهخدا
(تَ)
کرفس. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد)
لغت نامه دهخدا
(هََ جِ)
جمع واژۀ هرجل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
جمع واژۀ هرمول. (منتهی الارب). رجوع به هرمول شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از غرابیل
تصویر غرابیل
جمع غربال، از ریشه پارسی گربال ها جمع غربال غربیلها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرجایی
تصویر هرجایی
هرزه و دوره گرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نارجیل
تصویر نارجیل
معرب نارگیل، میوه معروف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراویل
تصویر سراویل
جمع سراول، از ریشه پارسی شلوارها زیر جامه ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ترجیج. فزونیها. یا تعادل و تراجیح. همسنگی و فزونی برابری و پیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عراهیل
تصویر عراهیل
گروه بیکاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عراقیل
تصویر عراقیل
به گونه رمن دشواری ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براجیل
تصویر براجیل
بویانک (کرفس) از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اراجیف
تصویر اراجیف
جمع ارجاف، خبرهای موحش و مدهش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اراجیز
تصویر اراجیز
جمع ارجوزه، چکامه ها (در بحر رجز) خودستایه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناجیل
تصویر اناجیل
جمع انجیل، یونانی تازی شده مژده ها مژده نامه ها جمع انجیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرابیل
تصویر سرابیل
جمع سربال، پیراهن ها پیراهن قمیص، پوشاک جامه جمع سرابیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراژیل
تصویر فراژیل
فرانسوی شکستنی، ترد، لرزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اراجیف
تصویر اراجیف
جمع ارجاف، سخنان یاوه و دروغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سراویل
تصویر سراویل
((سَ))
جمع سروال، شلوار، زیر جامه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرابیل
تصویر سرابیل
((سَ))
جمع سربال، جامه، پوشاک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غرابیل
تصویر غرابیل
((غَ))
جمع غربال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هرجایی
تصویر هرجایی
((هَ))
آواره، دوره گرد، زن بدکاره، روسپی
فرهنگ فارسی معین