جدول جو
جدول جو

معنی هرآنک - جستجوی لغت در جدول جو

هرآنک
(هََ)
هرکه. هرآنکه. هرکس. هرکو:
هر آنک او نیست از تو به ، به دانش
به صحبت همدم و محرم مدانش.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََ وَ)
دهی است از دهستان الموت از بخش معلم کلایه شهرستان قزوین. جایی است سردسیر و کوهستانی و دارای 205 تن سکنه. از رود خانه شاهرود الموت مشروب میشود. محصول عمده اش غلات، برنج، انگور و انواع میوه و شغل مردم زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(هَِ رَ)
نام محلی در کنار راه بستک به لنگه میان خلوس و کوخرد در 548 هزارگزی شیرازی. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به هرنگ شود
لغت نامه دهخدا
هل دادن ناگهانی، تکان ناگهانی
فرهنگ گویش مازندرانی