جدول جو
جدول جو

معنی هذمله - جستجوی لغت در جدول جو

هذمله
(قَ طَ لَ)
نوعی از رفتار بشتاب که در آن گام نزدیک نهند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به هذلمه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ طَ بَ)
نوعی از رفتار به سرعت. (منتهی الارب). مشی با سرعت و گام نزدیک نهادن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ مَ لَ)
تباه شدن. (منتهی الارب). تباهی. فساد. (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد) ، آمیختن. (منتهی الارب). آمیختگی. اختلاط. (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ مَلَ)
سخن پوشیده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه). ج، هتامل. این کلمه صورت مقلوب از هتلمه است. رجوع به هتلمه شود
لغت نامه دهخدا
(قِ)
سخن پوشیده گفتن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). این کلمه صورت مقلوب هتلمه میباشد. رجوع به هتلمه شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ دَ لَ)
ریگ تودۀ درخت ناک، روزگار دیرینه و قدیم، گروهی از مردم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ دَ لَ)
نام جایی است. (معجم البلدان) (منتهی الارب). در منتهی الارب به کسر اول ضبط شده است
لغت نامه دهخدا
(قُ)
دریدن جامه را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ قَ فَ)
برکندن موی کسی را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، برکندن موی راو تراشیدن. (منتهی الارب). برکندن و بریدن موی و پر را. (از اقرب الموارد) ، بی خرد گردیدن پیرزن از پیری. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، تباه گردیدن کار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مِ لَ)
مؤنث هامل: ماشیه هامله، ستور به چرا گذاشته شدۀ بی نگهبان. ج، هوامل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مِ لَ)
جمع واژۀ هامل. رجوع به هامل شود
لغت نامه دهخدا
(هََ لَ)
نوعی از رفتار شتاب که در آن گام نزدیک نهند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(هَُ مَ)
قریه ای است به چهارفرسنگی میان جنوب و مغرب منامه. (فارسنامۀ ناصری). در بحرین است
لغت نامه دهخدا