جدول جو
جدول جو

معنی هذلبه - جستجوی لغت در جدول جو

هذلبه
(هََ لَ بَ)
سبکی. (منتهی الارب). خفت. (اقرب الموارد) ، شتابی. (منتهی الارب). سرعت و آن لغتی است در هذرمه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هلبه
تصویر هلبه
از صورت های فلکی جنوبی، ذات الشعور، حوض، ضفیرهالاسد
فرهنگ فارسی عمید
(تَطْ)
نوعی از سست رفتن است بر روی زمین. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَُ ذَ لی یَ)
یاران ابوهذیل شیخ معتزله که گویند مقدورات خداوند تعالی فانی است و اهل بهشت را بی حرکت دانند و گویند که اهل خلد حرکات خود را قطع می کنند و در خمود و سکون دائم بسر میبرند. (تعریفات). رجوع به هذیلیه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ طَ بَ)
نوعی از رفتار به سرعت. (منتهی الارب). مشی با سرعت و گام نزدیک نهادن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
سخن بسیار بسرعت گفتن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ ثَ)
شتافتن مردم و جز آن. (منتهی الارب). شتافتن مردم، بسیار شدن سر و صدای قوم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(لِ بَ)
لیله هالبه، شب داران. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(هََ لَ)
نوعی از رفتار شتاب که در آن گام نزدیک نهند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(هَُ لُبْ بَ)
هلبه الشتاء و الزمان، سختی آن. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا